همه سازها خوبند، نمیتوان فقط چلوکباب دوست داشت!
منوچهر غیوری، نوازنده نی اصفهانی است که نزد اساتیدی همچون حسن کسایی و تاج اصفهانی تلمذ کرده است. او که از ۱۲ سالگی کار هنری را با نی و آواز شروع کرد، با هنرمندانی نظیر برادران سعیدی، شاهزیدی، علیرضا افتخاری و علی رستمیان همکاری داشته و کنسرتهای متعددی با آنها برگزار کرده است.
در همین راستا، تصمیم گرفتیم با این پیشکسوت موسیقی، پیرامون چند مسئله به گپ و گفت بنشینیم که در ادامه مشروح این گفتوگوی ایسنا با منوچهر غیوری را میخوانید.
ـ به نظر شما که سالها به عنوان نوازنده نی فعالیت کردهاید و در خارج و داخل ایران ساز نی را به نمایش گذاشتهاید، چرا نسل جوان دیگر به سمت سازهایی مثل نی نمیروند؟
علتش این است که صدا و سیما ساز را نشان نمیدهد، در صورتی که این صدای موسیقی است که میگویند حرام است نه تصویرش؛ حال اگر حرام است که کلا باید حذف شود.
این امر باعث شده که مردم با ساز ایرانی بیگانه باشند، تا حدی که دانشجوهای فوق لیسانس یا پزشکان این مملکت از من پرسیدهاند که کمانچه چیست؟
سالها است که صدا و سیما این سازها را نمایش نداده است؛ به همین دلیل مردم سازهایی را که میشناسند از طریق ماهواره و فضای مجازی دیدهاند. این شبکهها هم که تنها سازهای غربی مانند گیتار و پیانو را نشان میدهند. همین امر باعث شده است که بنده در آموزشگاه موسیقی هم، کلاس نی نداشته باشم ولی در عوض چهار کلاس گیتار داشته باشم.
به هر حال مردم تا زمانی که ندیده باشند، نمیتوانند بشناسند. یک جوان وقتی که ساز و چهره نوازندهاش را ببیند، به آن جذب میشود؛ حال از آنجایی که با سازهای غربی آشنا هستند به آن تمایل بیشتری نشان میدهند.
ـ چه میتوان کرد؟
همانطور که گفتم آموزشگاههای موسیقی با هنرجویان سازهایی مانند گیتار و پیانو پر شدهاند. فروشگاههای ساز هم همین شرایط را دارند؛ البته این امر به این معنا نیست که گیتار ساز بدی است، اتفاقا ساز خوبی است و من قصد ندارم آن را نفی کنم. ولی تا زمانی که خودمان سازهایی مانند تار، سهتار و بربت داریم چرا باید به سمت سازهای غربی متمایل شویم؟
همانطور که اشاره کردم، مردم تا نبینند، نمیشناسند، حتی اگر دانشجوی رشته موسیقی باشند؛ چراکه دانشجویانی در رشته موسیقی داریم که خیلی از سازها را نمیشناسند. حال اگر صدا و سیما این سازها را به نمایش میگذاشت، مردم با آشنایی کامل و دید باز ساز مورد علاقه خود را انتخاب میکردند.
ـ این روزها شاید بخشی از جامعه، کمتر پای برنامههای تلویزیون بنشینند که بخواهند توسط آن با سازهای ایرانی آشنا شوند. این مسئله را به لحاظ آموزشی در مدارس چگونه میتوان حل کرد؟
به طور کلی وضعیت آموزشی در ایران در همه رشتهها درست نیست. امروزه به جز افرادی که در رشتههای ادبی درس میخوانند، بسیاری اصلا سعدی، حافظ، عطار و خیام را نمیشناسند؛ چراکه با این مباحث اصلاً عجین نیستند.
زمانی که ما به مدرسه میرفتیم، مشق و املایی که مینوشتیم، از کتابهایی مانند چهار مقاله نظامی عروضی، مرزبان نامه، کلیله و دمنه، اخلاق ناصری و … بود که بدین گونه با این آثار ادبی آشنا میشدیم، ولی آیا این آثار امروز هم در نظام آموزشی جایی دارند؟
ـ مگر آن زمان شرایط چگونه بود که خود شما سمت ساز نی رفتید؟ آن زمان چه تفاوتی با امروز داشت؟
آن زمان مرتب برنامه گلها و تکنوازیهای مختلف از رادیو پخش میشد. ما هم گوش میدادیم و به آن سمت و سو میرفتیم. امروزه هر چقدر به پای رادیو یا تلویزیون بنشینید، آهنگ با محتوا نمیشنوید. گویا انگیزهای هم برای این کار ندارند؛ درصورتی که صدا و سیما باید بیشتر در این موارد سرمایه.گذاری کند بلکه وضعیت بهتر شود.
ـ چه شد که به ساز نی علاقمند شدید؟
به قول مولانا «نوریان مر نوریان را طالبند/ ناریان مر ناریان را جاذبند».
به هر حال هر کسی به سمتی کشیده میشود و من هم به سمت ساز نی کشیده شدم؛ البته من همه سازها را دوست دارم و به سازهای جهانی مانند مثل پیانو، ویلن و ویلنسل علاقه دارم. حتی گیتار را هم اگر کسی خوب بنوازد، دوست دارم.
زمانی از استاد صبا پرسیدم: «فلوت بهتر است یا پیانو؟» گفت: «تا چه کسی بنوازد.»
موسیقی غذای روح است. مگر کسی میتواند بگوید که فقط چلو کباب دوست دارد؟ قطعا به غذاهای دیگری هم علاقه دارد.
ـ زمانی که جشنوارههایی مثل جشنواره موسیقی جوان برگزار میشوند، در نهایت برندگان آنها رها میشوند. نظر شما درباره این اتفاق چیست؟
اینگونه چه فایدهای دارد؟ من چندین سال داور این جشنوارهها بودهام و دیدهام. استعداد را همه دارند ولی چه کسی حمایت میکند؟ حال هر چقدر هم که میخواهند استعداد شناسایی کنند. آیا کسی هست حمایت کند؟ یک جشنواره برگزار میکنند و در نهایت هم باری به هر جهت هستند.
هنرجویی دارم، ۱۲ ساله که واقعا خوب ساز مینوازد و امسال هم در جشنواره موسیقی جوان مقام اول را کسب کرد. پیش از این هم چندین مقام آورده ولی کسی از او حمایت نمیکند.
هنرجوی دیگری هم دارم که یک دختر ۹ ساله است و خانواده او به لحاظ معیشتی امکان خرید ساز یا پرداخت شهریه را ندارند، درصورتی که خدای استعداد است.
صحبت درباره این مسائل فایده ندارد؛ چون برایشان مهم نیست و حمایت نمیکنند.
ـ آیا زمانی این وضع بهتر میشود؟
صرفا باید با گذر زمان پیش رفت. جامی میگوید: «پری رو تاب مستوری ندارد چو در بندی سر از روزن برآرد.»
موسیقی مانند خمیر است که اگر بخواهی آن را در مشت له کنی، از هر گوشه انگشتها، بیرون میزند. ولی خب؛ بیتوجهی نیز بد است، درحقیقت بیتوجهی از همه چیز بدتر است.
همانطور که سعدی میگوید: «به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت/ حلال کردمت الا به تیغ بیزاری»
ـ موسیقیدانها میتوانند چه کنند؟
هیچ کاری. خیلی هنر کنند، بتوانند کلاس آموزشی داشته باشند و امرار معاش کنند.
ـ خود شما این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من بازنشسته هستم و در ۷۷ سالگی نمیتوانم کار خاصی کنم. یک آموزشگاه موسیقی دارم که به آنجا میروم و در اوقات بیکاری یک کتاب میخوانم.
انتهای پیام