فرهنگ و ادب > فرهنگ مقاومت

صهیونیسم بین الملل چگونه روی ذهن کودکان کار می کند؛ استراتژی پیچیده و درازمدت فرهنگی دشمن



خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: علی معروفی آرانی پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت، در ادامه نگارش مقالات و یادداشت هایش در زمینه شناخت صهیونیسم و اسرائیل به تازگی نوشته دیگری را با عنوان «هاچ زنبور عسل، میکی ماوس و تام و جری» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است.

مشروح این متن در ادامه می آید؛

صهیونیست‌ها از سینمای جهان به عنوان پیشرفت در جهت تأثیرگذاری بر ذهن و فکر مردم استفاده می‌کنند، به همین دلیل سندیکای یهودیان برای تزریق زهر صهیونیسم در فیلم‌های سینمایی جهان هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خود تلاش می‌کند.

استراتژی فرهنگی صهیونیسم بین‌الملل بسیار پیچیده و دراز مدت است. این استراتژی تنها به تولید فیلم‌های صهیونیستی محدود نمی‌شود، بلکه به گونه‌ای است که امکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این حرکت شوم فراهم می‌سازد. یکی از فاکتورهای مهم در انیمیشن‌های صهیونیستی، تنهایی و به‌ویژه بی‌مادری شخصیت‌های اول این انیمیشن‌هاست. مادر در آثار رسانه‌ای نماد سرزمین است. داستان «هاچ زنبور عسل» به کودک یهودی می‌فهماند که باید به دنبال مادر زیبا و نورانی خویش باشی و همه غیر یهودیان موجوداتی مخوف، بدجنس و حتی بدبو هستند که می‌خواهند او را از بین ببرند.

علاوه بر انیمیشن، در عرصه فیلم کودک نیز هالیوود از تعدی صهیونیست‌ها مصون نمانده و کلیشه‌های خاصی در قالب فیلم کودکان، طی چند دهه اخیر مدام تکرار شده‌اند. مثلاً کلیشه کودک محروم مانده از میراث اجدادی یا جدا افتاده از آغوش گرم مادر، که هر یک به نوعی تداعی‌گر یهودی مظلوم و به دور مانده از سرزمین مادری خویش‌اند؛ در این قبیل داستان‌ها از پیام‌هایی که در کتب مقدس یهودیان آمده است و مخاطب یهودی و بسیاری از غیر یهودیان به راحتی می‌فهمند که منظور از آن چیست.

خوب است بدانیم اولین شخصیت مشهور آثار والت دیزنی «میکی ماوس» نمادی از همان یهودی سرگردان و بی کس است که مدام از سوی رقیبان قوی‌تر تهدید می‌شود و او صرفاً با اتکا به زیرکی و چالاکی خویش، بر تمامی دشمنان فایق می‌آید. امروز هم تداوم این شخصیت کارتونی را در انیمیشن «تام و جری» می‌توان مشاهده کرد که موشی بدجنس و فریب کار با تکیه بر شیطنت‌ها و ناجوانمردی هایش به طرز اعجاب آوری همیشه بر گربه‌ای نادان و احمق پیروز می‌شود. این قبیل آثار در دادن حس اعتماد به نفس به مخاطبان یهودی (که دقیقاً مفهوم سمبل «موش» را می‌فهمند) و همچنین در دادن الگویی دغل و بدجنس به کودکان و نوجوانان بی گناه جهانیان تأثیر بسزایی دارند.

بدین‌سان فرصت ساخت فیلم‌های سالم و ارزشی هر روز در جهان کمتر و محدودتر و در عوض، راه برای ساخت فیلم‌ها و آثار مغرضانه و نژادپرستانه صهیونیستی باز می‌شود. تبلیغات صهیونیست‌ها هر روز به اشکال مختلف ادامه می‌یابد و آنها از هر فرصتی هرچند کوچک، برای تثبیت موقعیت خود در عرصه هنر هفتم به ویژه جشنواره‌های بین‌المللی بهره می‌برند.

کارتون «جوجه اردک زشت» هم که شخصیت گوشه گیر و آواره و زشت روی فیلم نامه تبدیل به قوی زیبایی می‌شود و در پایان فیلم به سمت خورشید می‌رود، از همین کلیشه پیروی می‌کند و نماد یهودی تنها و مطرودی است که با رفتن به سمت سرزمین موعودش به سعادت رسیده است. «عبارت رفتن به سمت خورشید در تورات آمده و در بین یهودیان رایج است که منظور از آن بازگشت به سرزمین موعود است.»

و چه بسا افکار عمومی دنیا را برای پذیرش تصور باطل برتری نژادی قوم یهود و خدمت به تفکر سرمایه‌داری و سرمایه‌دار سالاری که منشأ آن صهیونیستی است، مهیا سازد. در غیر این صورت اعطای کمک‌های بلاعوض و چک‌های میلیون‌ها دلاری کمپانی «والت دیزنی» که جهانی بهتر برای کودکان را سرلوحه خود می‌داند، به جنگ‌افروزان اسرائیلی که آن را خرج کشتار کودکان بی‌گناه کرده‌اند، چه توجیهی می‌تواند داشته باشد جز آنکه نقاب از چهره منافق این کمپانی افتاده است!

امروز غزه که تبدیل به کشتارگاه انسان‌های بی‌دفاع شده و روزانه صدها زن و کودک و سالمند بی‌گناه و مظلوم در سرخی خون خود می‌غلطند و با چراغ سبز و چک‌های سفید امضای اروپا و آمریکا به سران رژیم صهیونیستی، حتی بیمارستانها از تیررس باران حملات وحشیانه موشکی در امان نیستند و حدود دو میلیون انسان از کمترین دسترسی به آب و غذا و سوخت و امکانات بهداشتی و درمانی محروم مانده‌اند، دلارهای تهیه موشک و راکت و نارنجک و هزینه‌های سرسام‌آور تجاوز همه جانبه به سرزمین‌های خزان‌زده فلسطینی از حساب‌ها و اقیانوس ثروت‌های بادآورده همان کمپانی‌ها و شرکت‌هایی (همچون والت دیزنی خالق شخصیت میکی موس) تأمین می‌شوند که ظاهری بشردوستانه و باطنی شیطانی و حیوانی دارند و اتفاقأ هسته اصلی و اتاق فکر این غده‌های سرطانی محافل و چهره‌های صهیونیستی هستند.

سیاستمداران اسرائیلی به هنر و هنرمندان اهمیت زیادی می‌دهند. نمونه بارز آن دیدار رئیس ستاد مشترک ارتش با «سوفیا لورن» است. البته اهتمام سایر مقامات مانند نخست وزیر، وزرای دفاع، بازرگانی، گردشگری و حتی شهرداران، کمتر از رئیس ستاد مشترک نیست و آن‌ها هم به نوبه خود به گرمی از هنرمندان استقبال کرده و با آن‌ها گپ می‌زنند. این‌ها همه نشان می‌دهد که اسرائیل اهمیت زیادی برای ستارگان سینما قائل است.

بنابراین، فرصت برای ساخت فیلم‌های سالم و ارزشمند در سراسر جهان، روز به روز کمتر، محدودتر و سخت‌تر می‌شود؛ در عوض، مسیر برای ساخت فیلم‌های نژادپرستانه و غرض‌مندانه، هر روز بیش از پیش، تسهیل می‌گردد! تبلیغات صهیون به اشکال مختلف ادامه یافته و از هر فرصت کوچک و بزرگی برای تثبیت جایگاه خود در عرصه هنر هفتم بهره می‌جوید! این تلاش، در جشنواره‌های بین‌الملل به شکلی ویژه‌تر و عظیم‌تر نمود پیدا می‌کند!

به عنوان مثال در دهه ۱۹۶۰ میلادی این شعار مطرح شد که: «یک دلار می‌دهم، یک عرب را بکش!»، این شعاری بود که سال‌ها در اوج جنگ میان اعراب و اسرائیل توسط خبرگزاری‌ها و رسانه‌های گروهی صهیونیستی به شکلی گسترده رواج یافت.

اگر بخواهیم مثال بهتری بزنیم، می‌توانیم به جک وارنر (تهیه کننده اهل کانادا) اشاره کنیم که در جریان جنگ ژوئن سال ۱۹۶۷ میلادی، در یک مهمانی که افرادی چون «فرانک سیناترا – خواننده و بازیگر آمریکایی»، «برت لنکستر- بازیگر و تهیه کننده آمریکایی» و «هارپ آلبرت – بازیگر آمریکایی» در آن شرکت داشتند، ۱۵۰ هزار دلار به عنوان کمک برای ارتش رژیم صهیونیستی جمع کرد. همچنین الیزابت تیلور (بازیگر – درگذشت ۲۱ مارس ۲۰۱۱) طی دو سال، یک میلیون و دویست و پنجاه هزار دلار به صندوق‌هایی که تنها هدفشان جلب کمک‌های مادی و نهادینه کردن آن در جهت حمایت از رژیم اشغالگر قدس و اهداف صهیونیسم بود، کمک کرد.

لازم به ذکر است تا کنون فیلم‌های زیادی با سرمایه سازمان‌های بین المللی یهود، مؤسسات خصوصی صهیونیست‌ها و ادارات دولتی رژیم اشغالگر قدس ساخته شده که در آن اعراب به عنوان افرادی ترسو نشان داده شده و جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان اقداماتی قهرمانانه و عقلایی مورد ستایش واقع شده است!

از دیگر تولیدات هالیوود که بر اساس اندیشه‌های صهیونیستی و با ظرافت تمام ساخته شده است، مجموعه فیلم «تنها در خانه» است که کودکی تنها را در هجوم دشمنان به تصویر می‌کشد این کودک با زیرکی خاص بر دشمنان پیروز می‌شود و آنها را به سختی مجازات می‌کند با نگاهی ساده به مضامین این فیلم‌ها، ردپای جنگ‌های اعراب و اسرائیل و شکست اعراب در اغلب این جنگ‌ها را می‌توان دید در این مجموعه‌ها دشمنان کودک که نمادی از نژاد برتر است، افرادی احمق و کودن معرفی می‌شوند که راهیابی به خانه امن و سرزمین موعود برایشان غیرممکن است.

برخی از آثار انیمیشن نیز محملی برای پیام‌های سیاسی هستند. مثلاً در کارتون «شیر شاه» ردپای نزاع دو ابرقدرت طی سال‌های جنگ سرد و آشتی مجدد نسل‌های آتی بعد از فروپاشی نظام کمونیستی در شوروی سابق به وضوح مشهود است. توضیح اینکه شیر نماد سلطه جهانی یهود است و در تورات آمده است: «و بقیه یعقوب، در میان امت‌ها و قوم‌های بسیار مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گله‌های گوسفند خواهند بود که هنگام عبور پایمال می‌کند و می درد و کسی نمی‌تواند مانع او شود. قوم اسرائیل در برابر دشمنانش خواهد ایستاد و آنها را نابود خواهد کرد.»

در حال حاضر صهیونیست‌ها شرکت‌های عمدۀ تولید فیلم و اغلب ستارگان سینما و دستگاه‌های تبلیغاتی را در اختیار داشته و هنرمندان را در جهت تبلیغ صهیونیسم به خدمت گرفته‌اند.

از آنچه گفتیم چنین بر می‌آید که کمپانی‌های بزرگ فیلم سازی سینمای آمریکا قصد دارند با ساخت فیلم‌هایی با مضامین خاص، به نوعی برای صهیونیسم تاریخ سازی کنند و در این مسیر، جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی را توجیه کنند و به آن مشروعیت بخشند.



منبع:مهر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا