حملات سایبری جبههای نوین در جنگ ایران و رژیم صهیونیستی
به گزارش خبرنگار مهر؛ در بحبوحه تجاوز نظامی آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران و حمله مستقیم به زیرساختهای هستهای، نظامی و مناطق مسکونی کشورمان، صحنه تقابل بهسرعت دگرگون شده و از میدانهای جنگ سنتی و مرزهای فیزیکی به عرصه پنهان و فناورانه نبرد سایبری گسترش یافته است. این تحول نهتنها نمود پیشرفت فناوری در عرصه جنگافزارهاست، بلکه انعکاس تغییر در منطق و تاکتیکهای تقابلهای نظامی در دوران مدرن به شمار میرود.
جنگ سایبری که در دل جنگهای هیبریدی جای گرفته، ترکیبی از ابزارهای دیجیتال برای اخلال در سامانههای حیاتی، جنگ روانی، جاسوسی، عملیات اطلاعاتی و حتی تخریب زیرساختی است. این نبرد نوین، فضای جنگ را از میادین محدود به سراسر جوامع مدنی، شبکههای ارتباطی، زیرساختهای حیاتی و حتی ذهن کاربران گسترش داده و منطق بازدارندگی و اقدام متقابل را نیز بازتعریف کرده است.
در چنین بستری، ظرفیتهای سایبری جمهوری اسلامی ایران بهمثابه ابزار پاسخ غیرمتقارن به تجاوزات دشمن از اهمیت راهبردی برخوردار شدهاند. حملات سایبری میتوانند بدون نیاز به پرتاب موشک یا جابجایی نیرو، هزینههایی واقعی و گاه سنگین بر دشمن تحمیل کنند؛ آن هم در عرصهای که شناسایی عامل حمله دشوار و پاسخ متقابل پرمخاطره است. همین ویژگیها موجب شده که محافل امنیتی غرب، بهویژه در آمریکا و رژیم صهیونیستی، نسبت به افزایش نقش و وزن ایران در جنگ سایبری نگران شوند و آن را تهدیدی در حال ظهور تلقی کنند.
نگرانی امنیتی غرب از پاسخ سایبری ایران
کارشناسان امنیتی غرب با نگرانی فزایندهای تحولات اخیر در حوزه تقابل سایبری میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی را رصد میکنند و مدعی هستند که حملات سایبری احتمالی ایران، بهعنوان پاسخی به تجاوز نظامی اشغالگران صهیونیست، میتواند بهسرعت از مرزهای منطقهای عبور کرده و تأثیرات عمیقتری در مقیاس جهانی، بهویژه در داخل خاک ایالات متحده، برجای گذارد. این نگرانی نه صرفاً بر پایه فرضیات، بلکه بر مبنای ارزیابی عملیاتی و اطلاعاتی از توان سایبری ایران شکل گرفته است.
مایکل دنیل، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید و رئیس فعلی «ائتلاف تهدیدات سایبری» در گفتوگو با نشریه «رجیستر» هشدار داد که جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، هر دو «دارای ظرفیتهای پیچیدهای برای اجرای مجموعهای متنوع از عملیاتهای سایبری هستند؛ از حملات نسبتاً ساده مانند حملات اختلال سرویس توزیعشده (DDoS) که میتواند موجب توقف موقت خدمات آنلاین شود، تا حملات پیچیدهتر و مخربی مانند استفاده از بدافزارهای پاککننده اطلاعات (Wiper) که آثار مخرب عمیق و بلندمدتی بر جای میگذارند.»
به گفته دنیل، حتی در شرایطی که تنش نظامی کنترل شود یا در ظاهر فروکش کند، نباید از این نکته غافل شد که فعالیتهای گسترده سایبری و عملیات شناسایی دیجیتال از سوی دو طرف ادامه خواهد یافت. این اقدامات زمینهساز حملات آتی و بخشی جداییناپذیر از استراتژی تقابل غیرعلنی در میدان سایبر به شمار میروند. بر همین اساس و از منظر دستگاههای اطلاعاتی غربی، چنین سطحی از تهدید به معنای آن است که نهتنها زیرساختهای دولتی، بلکه بخش خصوصی نیز به صورت بالقوه در معرض خطر قرار دارند.
تحول احتمالی در راهبرد سایبری ایران
طبق ادعای مطرح شده از سوی کارشناسان غربی، اگرچه فعالیتهای سایبری ایران پیش از تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی بهطور پیوسته در جریان بوده است، اما با هدف قرار گرفتن زیرساختهای راهبردی، احتمال رجوع جمهوری اسلامی ایران به شیوههای غیرمتقارن تقابل، بهویژه در حوزه سایبر بهشدت افزایش یافته است. در این شرایط، سناریوی محتمل آن است که تهران با بهرهگیری از ظرفیتهای بومی خود در حوزه فناوری اطلاعات، حملات سایبری هدفمند و مخربی را علیه مراکز حساس دشمن طراحی و اجرا کند.
آنها ادعا میکنند که این تغییر راهبرد میتواند بهمعنای انتقال تمرکز از اقدامات صرفاً اطلاعاتی و شناسایی حملات تخریبی با ماهیت عملیاتی از جمله حمله به سامانههای کنترلی، سیستمهای ارتباطی، شبکههای توزیع انرژی و زیرساختهای خدمات عمومی در سرزمینهای اشغالی و حتی ایالات متحده باشد. چنین تغییری در سطوح عملیاتی، بیانگر استفاده هوشمندانه از قدرت سایبری بهمثابه اهرمی مکمل برای میدان سنتی نبرد و افزایش بازدارندگی است.
جان هالتکویست، تحلیلگر ارشد اطلاعات تهدید در گروه امنیتی گوگل، نیز در ارزیابی خود هشدار داده است که دامنه فعالیتهای سایبری ایران ممکن است بهسرعت از اهداف دولتی فراتر رود و زیرساختهای حیاتی نظیر نیروگاهها، سامانههای آب و فاضلاب، سیستمهای مالی و حتی افراد فعال در بخش خصوصی ایالات متحده را نیز در بر گیرد. از دیدگاه تحلیلگران غربی، چنین توسعهای در دامنه عملیات، بهویژه اگر با عملیاتهای همزمان روانی همراه شود، میتواند سطح تهدیدات متوجه منافع غرب را به شکل بیسابقهای افزایش دهد.
آنی فیکسلر، مدیر مرکز نوآوری امنیت سایبری بنیاد دفاع از دموکراسیها مدعی شد که اگر به شهادت رساندن فرماندهان ارشد و تجاوز به تأسیسات کلیدی، خساراتی را به ظرفیت نظامی ایران وارد کرده باشد، آنگاه گزینه سایبری به اصلیترین مسیر پاسخ بدل خواهد شد. او همچنین احتمال داد که ایران، چه در سطح رسمی و چه از سوی گروههای هوادار، عملیاتهای سایبری متعددی علیه اهدافی در فلسطین اشغالی ترتیب دهد.
سناریوهای پیشرو: حملات مخرب و همپیمانی سایبری
تام کلرمن، مشاور امنیت سایبری و عضو کمیسیون امنیت سایبری در دولت اوباما، با اشاره به پویایی تقابل سایبری در وضعیت کنونی، مدعی شد که نیروهای سایبری جمهوری اسلامی ایران در آیندهای نزدیک وارد فاز جدیدی از عملیاتهای سایبری تهاجمی خواهند شد. او بر این باور است که تمرکز اصلی این حملات بر سامانههای حساس خدماتی از جمله تأسیسات مدیریت منابع آب، شبکههای توزیع برق و زیرساختهای حملونقل شهری و بینشهری در سرزمینهای اشغالی و ایالات متحده خواهد بود.
به ادعای کلرمن، ابزارهای بهکاررفته در این حملات محدود به حملات کلاسیک نخواهد بود؛ بلکه شامل بدافزارهای مخربی نظیر «Wiper» ها برای پاکسازی کامل دادهها و باجافزارهایی با الگوبرداری از حملات «NotPetya» خواهد بود که در سالهای اخیر خسارات هنگفتی به بخشهای عمومی و خصوصی در سطح جهانی وارد کردهاند. او همچنین تأکید کرد که هدف این حملات نهفقط اختلال در عملکرد سیستمها، بلکه ایجاد ترس، عدم اطمینان و هزینههای اقتصادی و روانی سنگین برای جوامع هدف است.
کلرمن در ادامه تحلیل خود، همچنین به بعد ژئوپلیتیکی این سناریو نیز پرداخت و پیوند راهبردی و روزافزون میان ایران، روسیه و چین در حوزه همکاریهای فناورانه و سایبری را عامل مضاعفی برای نگرانی غرب توصیف کرد. بهزعم او، این اتحاد غیررسمی، که مبتنی بر تبادل تجربه، فناوری و پشتیبانی اطلاعاتی میان سه قدرت شرقی است، ظرفیتهای سایبری ایران را از سطح منطقهای به سطح بازیگری فرامنطقهای ارتقا داده و موجب شده که بازیگران غربی این تهدید را نه صرفاً بهمثابه یک مسئله امنیتی منفرد، بلکه بهعنوان بخشی از یک ائتلاف فناورانه ضدغربی تلقی کنند.
جمعبندی: سایبر، میدانی راهبردی برای ایران
در نهایت، به نظر میرسد در حالی که رژیم صهیونیستی در میدان نبرد فیزیکی با اتکا بر ابزارهای سختافزاری همچون موشک و پهپاد، سیاست حمله فیزیکی ناجوانمردانه به نخبگان نظامی و علمی و تخریب زیرساختهای حیاتی جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفته است، تهران نیز میتواند در عرصهای کمهزینهتر اما مؤثرتر و پیچیدهتر، یعنی جبهه سایبری پاسخی دندان شکن به دشمن متجاوز دهد.
کارشناسان بر این باورند که جنگ سایبری به ایران این امکان را میدهد که بدون ورود مستقیم به یک جنگ تمامعیار متعارف، خسارات قابلتوجهی به دشمن وارد کرده، هزینههای امنیتی، روانی و اقتصادی بر او تحمیل کند و همزمان پیام بازدارندگی روشنی ارسال کند.
افزون بر این، توان بالقوه جنگ سایبری برای برهمزدن معادلات بازدارندگی سنتی، نقطهای کانونی در راهبرد امنیت ملی ایران تلقی میشود. جمهوری اسلامی ایران با ورود به این عرصه، میتواند موازنه قدرت را از منطق صرف نظامی خارج کرده و بازی را به میدانهایی بکشاند که برتری فناورانه دشمن در آنها قطعی نیست.