فرهنگی و هنری > سینما و تئاتر

هنرمندی که سختی‌ها را می‌دانست اما به میهن بازگشت



تهران فرهنگی: ۲۲ دی ماه سال ۱۳۱۷ در اصفهان فرزندی زاده شد که حالا یکی از بزرگترین هنرمندان کشور ماست؛ هنرمندی که هم آثاری ارزشمند خلق کرده و هم شاگردانی توانمند پرورده است.

هرچند از او به عنوان کسی یاد می‌شود که ذاتا آرتیست است و این ویژگی درونی اوست اما ورود او به فضای هنر فراز و نشیب زیادی داشته است.

علی رفیعی کم‌سال بود که شیفته دروازه‌بان تیم فوتبال اصفهان شد. اما این شیفتگی به خاطر بازی او نبود. او مسحور حرکات نمایشی آن دروازه‌بان شده بود که در دروازه برای مهار کردن توپ، چه زیبا می‌چرخید. او نیز می‌خواست حرکاتی چون این دروازه‌بان داشته باشد و راه ورزش را انتخاب کرد. عضو تیم فوتبال شهر شد و برای تحصیل در رشته تربیت بدنی در خارج از کشور بورسیه گرفت اما اتفاقی غریب، راه زندگی او را به کلی عوض کرد. در برف زمستانی اروپا، پایش شکست و امکان همراهی با تیم را از دست داد.

به ناچار باید رشته دیگری را انتخاب می‌کرد و جامعه‌شناسی، گزینه بعدی او بود. تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کرد اما آشنایی‌اش با یک کمپانی فیلمسازی در فرانسه او را به جهان بازیگری کشاند؛ آنان در نظر داشتند از او چهره‌ای همچون عمر شریف بسازند اما این جوان تحصیل‌کرده خوش چهره و خوش قد و بالا در عالم بازیگری، ارضا نمی‌شد. او به دنبال شاخه دیگری از  هنر بود و ایده‌ال خود را در کارگردانی یافت. مدتی را در اروپا به فعالیت در تئاتر پرداخت و تجربیات گوناگونی کسب کرد اما  با وجود گرایش‌های سیاسی‌اش و با اینکه می‌دانست بازگشتش به ایران، کم‌دردسر نخواهد بود، دلتنگی برای میهن را تاب نیاورد و اواسط دهه ۵۰ به کشور بازگشت.

سئوال و جواب‌های مرسوم بعد از بازگشتش انجام شد و در نهایت وقتی تسلط و ذوق او در کار هنر آشکار شد، پیشنهاد مدیریت مجموعه تازه‌تاسیس تئاتر شهر را به او دادند و وقتی از شرط و شروطش سخن گفت، همه را پذیرفتند.

قرار بود گروهی بازیگر را در این مجموعه پرورش بدهد و نمایش‌هایی در حد نام تئاتر شهر روی صحنه بیاورد. با اجرای نمایش «خاطرات و کابوس‌های جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان فراهانی» نخستین اجرای خود را در این مجموعه رقم زد. نمایشی که موفق شد ولی کارگردان آن دیگر تمایلی به مدیریت این مجموعه نداشت و گویی تدریس در دانشگاه را بهتر می‌دید.

علی رفیعی در طول سال‌های پرشمار فعالیت خود نمایش‌های خیره‌کننده‌ای را روی صحنه برده و جمعی از بازیگران توانمند کشورمان در کارهای او خوش درخشیده‌اند. با این همه او نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان کشور دلش بیشتر در گروه نمایش‌هایی است که فرصتی برای اجرایشان دست نداده.

او پیش از انقلاب نمایش‌هایی همانند «شیون و استغاثه پای دیوار بزرگ شهر»، «انتیگونه»، «جنایت و مکافات» را روی صحنه برد.

در دوران ملتهب بعد از انقلاب که به تعطیلی تئاتر انجامید، او نیز دیگر بار راهی فرنگ شد و اوایل دهه ۷۰ دوباره به مهین بازگشت و نمایش «یادگار سال‌های شن» را روی صحنه برد.

در کارنامه هنری او اجرای نمایش‌هایی چون «یک روز خاطره‌انگیز از زندگی دانشمند بزرگ وو»، «رومئو ژولیت»، «عروسی خون»، «شازده احتجاب»، «کلفت‌ها»، «در مصر برف نمی‌بارد»، «شکار روباه»، «یرما»، «خانه برناردا آلبا» و ساخت دو فیلم «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» و «آقا یوسف» به چشم می‌خورد ولی هم اهل فن و هم علاقه‌مندان تئاتر و سینما خوب می‌دانند که کارنامه او باید پرتعدادتر از این می‌بود. با این حال اجرای همین آثار نیز آنچنان خاطره‌ای در ذهن تماشاگران تئاتر ساخته که شیرینی‌اش با آنان خواهد ماند.

رفیعی استاد خلق زیبایی‌هاست اما در زیباترین لحظات یک اثر هنری هم چشم دیگرش به معنایی است که از دل این زیبایی‌ها خلق می‌کند. او هم دوستدار تاریخ است و هم با چشمانی جزیی‌نگر، جامعه را زیر نظر دارد و این چنین است که تصاویر و تابلوهای زیبا و شاعرانه‌ای که خلق کرده، نسبتی مستقیم با وضعیت جامعه و حال و روز مردمان آن داشته است.

حالا او ۸۶ ساله می‌شود و هرچند که حسرت کارهای نساخته‌اش با ماست اما بخت با ما یار بود که در جریان اسکی او در کوه‌های آلپ پایش شکست و از تحصیل در رشته تربیت بدنی باز ماند تا هنر ایران زمین، هنرمندی چون او داشته باشد.

انتهای پیام  

   

  



منبع:ایسنا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا