نبرد در تاریکی؛ وقتی الگوریتمها جای گلوله را میگیرند
به گزارش خبرنگار مهر؛ در جهانی که مرز میان جنگ فیزیکی و نبردهای شناختی بهسرعت در حال فروپاشی است، یادداشت اخیر مرضیه حدادی، دکترای هوش مصنوعی و مدرس دانشگاه، با عنوان «جنگ ادراک: غافلگیریهای سایبری یا تسلیحات الگوریتمی؟» تصویری ژرف و دقیق از میدان نبرد آینده ترسیم میکند؛ نبردی که در آن ادراک، اعتماد و تصمیمگیری، بهجای خاک و سلاح، به اهداف اصلی بدل شدهاند.
الگوریتم بهجای گلوله
نویسنده در یادداشت خود با استناد به اظهارات اخیر سفیر رژیم صهیونیستی در ایالات متحده، که از «غافلگیریهایی» سخن گفته بود که عملیاتهای کلاسیک پیشین را ابتدایی جلوه میدهند، به تحولی راهبردی در نوع تهدیدات نظامی اشاره میکند. به عقیده وی، این تهدیدات دیگر از جنس آتش و فولاد نیستند، بلکه ترکیبی پیچیده از الگوریتمهای یادگیرنده، عملیاتهای سایبری، پلتفرمهای اجتماعی و جنگ روانی هستند که معادلات قدرت را بازنویسی میکنند.
تسخیر ذهن با گوشی هوشمند
حدادی نقش گوشیهای هوشمند را که درگاه اصلی تعامل دیجیتال شهروندان محسوب میشوند، در این میدان نوین برجسته میسازد. از دید او، حملات بدون کلیک با جاسوسافزارهایی نظیر پگاسوس و همچنین مهندسی افکار عمومی با استفاده از اخبار جعلی و الگوریتمهای دستکاریشده در شبکههای اجتماعی، همگی گواهی بر آن هستند که فضای داده و ادراک، جای خاکریزهای سنتی را گرفته است. به گفته او، هوش مصنوعی مولد با تحلیل دادههای رفتاری کاربران، محتوایی شخصیسازیشده تولید میکند که اثربخشی روانی آن فراتر از تبلیغات کلاسیک است.
ادراک بهمثابه هدف نظامی
بر اساس همین دیدگاه، در این میدان، ترس و ابهام نهتنها پیامدهای جنگ، بلکه سلاحهایی راهبردی به شمار میروند که انسجام اجتماعی را هدف میگیرند. اخبار جعلی، اطلاعات دستکاریشده و ادراکهای ساختگی، در این میدان دیگر ابزارهای رسانهای صرف نیستند، بلکه میتوانند به ابزارهایی با اثرگذاری معادل یک حمله فیزیکی نظامی بدل شوند.
تابآوری در برابر جنگ نامرئی
یادداشت با ارائه راهکارهایی عملی برای مقابله با این تهدیدات ادامه مییابد. بر همین اساس، رمزنگاری پیشرفته، استفاده از «VPN» های ایمن، آموزش سواد دیجیتال و بهرهگیری از فناوریهایی مانند بلاکچین و سامانههای هوش مصنوعی برای شناسایی ناهنجاریهای اطلاعاتی، از جمله تدابیری هستند که نویسنده بر آنها تأکید دارد. به عقیده حدادی، این راهکارها نهتنها دفاعی فنی، بلکه مقاومتی شناختی در برابر تهدیداتی محسوب میشوند که ذهن و اعتماد را نشانه گرفتهاند.
جمعبندی: ذهن، میدان نبرد آینده
یادداشت دکتر مرضیه حدادی با طرح این ایده بنیادین به پایان میرسد: «پرسش بنیادین این نیست که دشمن چه سلاحی دارد، بلکه این است که ما چقدر برای حفاظت از فهم، اعتماد و قضاوتمان آمادهایم؟» این جمله، نه صرفاً یک هشدار، بلکه زنگ بیدارباشی است برای عصری که در آن امنیت ملی نهتنها به مرزهای فیزیکی، بلکه به مرزهای ذهنی و ادراکی وابسته شده است.
امروزه تسلط بر ذهنها، چه از طریق مهندسی رسانهای، چه از راه الگوریتمهای شخصیساز و چه با استفاده از نفوذ نرم، به مؤلفهای کلیدی در رقابتهای ژئوپلیتیک بدل شده است. در چنین فضایی، هر جامعهای که نتواند از زیرساختهای شناختی و فرهنگی خود محافظت کند، بهسادگی طعمهی بازیهای ادراکی دشمن خواهد شد. جنگهای آینده بیش از آن که با انفجار آغاز شوند، با تردید، سردرگمی و فروپاشی اعتماد کلید میخورند.
از همین روی، آینده امنیت ملی و حاکمیت شناختی به میزان آمادگی جامعه برای حفظ شفافیت ادراکی، انسجام شناختی و اعتماد به نهادهای اطلاعاتی و رسانهای گره خورده است. در نهایت، این یک دعوت به بازنگری در مفهوم قدرت است؛ قدرتی که دیگر صرفاً در زرادخانههای نظامی یا بودجههای دفاعی خلاصه نمیشود، بلکه در عمق ادراکات، باورها و تصمیمات میلیونها کاربر نهفته است. در چنین شرایطی، آینده، از آن ملتهایی خواهد بود که بتوانند ذهن شهروندانشان را از هجوم خاموش اطلاعات انحرافی مصون بدارند.