فرهنگ و ادب > رسانه

موشک نقطه‌زن داریم، اما روایت نقطه‌زن نه؛ جای خالی ستاد فرماندهی روایت



به گزارش خبرنگار مهر، سید مصطفی میرزاباقری برزی، پژوهشگر و تحلیلگر ارشد رسانه و ارتباطات، یادداشتی را درباره جنگ روایت‌ها به رشته تحریر در آورده که در ادامه می‌خوانیم:

«در میدان نبرد ممکن است دشمن را به عقب رانده باشیم، خطوط دفاعی‌اش را شکسته باشیم و یا حتی اقتدار نظامی خود را در میدان اثبات کرده باشیم؛ اما در میدان روایت تنها چیزی که مهم است این است که چه کسی داستان را تعریف می‌کند و چگونه تعریف می‌کند.

جنگ امروز، دیگر تنها با سلاح و تاکتیک نظامی تعیین نمی‌شود؛ بلکه با روایت، ادراک عمومی و قاب رسانه‌ای شکل می‌گیرد و نتیجه آن، در ذهن مردم رقم می‌خورد نه صرفاً در میدان. متأسفانه باید گفت که در این میدان، ما گاه بازنده‌ایم، نه به دلیل ضعف در قدرت میدانی، بلکه به دلیل عدم توانایی در روایتگری اثربخش و ساختارسازی رسانه‌ای.‌

روایت؛ مهمترین سلاح در جنگ ترکیبی

در جنگ‌های اخیر به ویژه جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی، ما از حیث میدانی دست بالا را داشتیم: ابتکار، تکنولوژی بومی، هدف‌گیری نقطه‌زن، تاکتیک‌های سیال و گاهی غافلگیرکننده. حتی مظلومیتی اصیل و قابل دفاع در سطوح بین‌المللی. اما سوال اینجاست: چرا این موفقیت‌ها و واقعیت‌ها در سطح افکار عمومی بازتاب شایسته ندارد؟

پاسخ روشن است: چون ما روایت نمی‌کنیم یا اگر هم می‌کنیم، روایت‌های ما نمی‌رسد یا شنیده نمی‌شود. رسانه‌های دشمن با قدرت شبکه‌ای، زمان‌بندی دقیق و اشراف روان‌شناختی بر مخاطب، شکست‌های خود را پیروزی جلوه می‌دهند و تصویر ما را وارونه می‌کنند. آنان در اتاق فرمان روایت، آینده میدان را می‌سازند ما اما هنوز درگیر پاسخ‌های دیرهنگام، بی‌روح و صرفاً خبری آن هم دیرهنگام هستیم.‌

ما حق داریم، اما حق شنیده نمی‌شود

یکی از خطاهای بنیادینی که گریبان‌گیر بخش‌هایی از جبهه رسانه‌ای ما شده، این باور است که چون «حق با ماست»، پس مردم به طور طبیعی ما را خواهند دید و خواهند پذیرفت، اما واقعیت تلخ این است که دیده شدن مساوی با حق پنداشته شدن است، نه برعکس.

در عصر رسانه، صرف داشتن حق و حقیقت کافی نیست؛ آن حقیقت باید با زبانی روایت شود که بتواند: ۱- مخاطب را جذب کند، ۲- احساس او را درگیر کند، ۳- ذهن او را قانع کند و ۴- او را از تماشاگر به همراه، و از همراه به کنش‌گر تبدیل کند.‌

متأسفانه باید گفت که دشمن در این زمینه موفق‌تر عمل کرده و توانسته روایت را با تصویرسازی احساسی، دروغ‌های دقیق، گرافیک قوی و تولید مداوم، به ابزاری برای مدیریت ادراک عمومی تبدیل کند.

ما روایت داریم؛ فرمانده روایت نداریم

یکی از دلایل اصلی ضعف ما در میدان روایت، نداشتن یک قرارگاه روایت‌سازی منسجم و تخصصی است. همان‌طور که جنگ کلاسیک به اتاق عملیات، فرمانده میدانی و کار اطلاعاتی نیاز دارد، جنگ رسانه‌ای هم نیازمند فرماندهی، راهبرد و کار ترکیبی و شبکه‌ای است.

روایت مؤثر نباید صرفاً واکنشی، رسمی، و خشک باشد. بلکه باید: ۱- پیش‌دستانه باشد: روایت‌گری قبل از موج خبری دشمن، ۲- چندلایه باشد: ترکیب تحلیل، احساس، انسان‌محوری و تصویر، ۳- مخاطب محور باشد: به زبان مردم، نه فقط برای نخبگان یا سیاستمداران و ۵- پیوسته باشد نه مقطعی یا حادثه محور.

برای این منظور، پیشنهاد مشخص آن است که: ۱- قرارگاه روایت ملی با ترکیب متخصصان رسانه، روان‌شناسان اجتماعی، فعالان میدانی، نویسندگان و تحلیلگران تشکیل شود، ۲- روایت‌ها، بر اساس شناخت دقیق از مخاطب هدف، دسته‌بندی و طراحی شوند و ۳- خروجی‌های این قرارگاه، صرفاً بیانیه و خبر رسمی نباشد؛ بلکه در قالب‌های مختلف تولید محتوا (ویدئو، پادکست، رمان، مستند، موشن‌گرافی، شعر، نقاشی دیجیتال و…) عرضه شود.‌

روایت‌سازی، میدان آینده را می‌سازد

اگر روایت ما نتواند تصویر درستی از پیروزی‌ها، مظلومیت‌ها و واقعیت‌های ما ارائه دهد، عملاً زمینه را برای روایت‌سازی جعلی دشمن فراهم کرده‌ایم. جنگ روایت، جنگ آینده‌هاست. کسی که امروز روایت را می‌سازد، آینده را می‌نویسد. ما باید بپذیریم که «فرمانده روایت»، همان‌قدر مهم است که فرمانده میدان. بدون او، حتی پیروزی‌ها نیز گم می‌شوند، تحریف می‌شوند و در حافظه جمعی نهادینه نمی‌شوند.‌

جمع‌بندی

ما هنوز نباخته‌ایم؛ اما اگر در روایت ناتوان بمانیم، این خطر جدی وجود دارد که پیروزی‌های ما، در حافظه افکار عمومی، به شکست تعبیر شوند. این جنگ ترکیبی، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند شناخت جدی از ابزار رسانه، مخاطب، محتوا و لحظه روایت است.

دشمن با روایتی منسجم، طراحی‌شده و هدفمند در حال ساختن چهره‌ای دروغین از واقعیت است، پس ما نیز باید در برابر آن، روایت بسازیم؛ نه روایت رسمی، نه روایت شعاری، بلکه روایتی انسانی، دقیق، احساس‌برانگیز و کنش‌آفرین. در نهایت، این نبرد را آن کسی می‌برد که بتواند واقعیت را در قالب روایتی نافذ، به ذهن و دل مخاطب برساند و این، تنها با فرماندهی روایت ممکن است.



منبع:مهر

دکمه بازگشت به بالا