غفلت تلویزیون از توجه به آثار سینماییاش؛ «تاسیان» چرا جنجالی شروع شد؟
خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی میپردازد. همچنین در این بسته، نیمنگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاهترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.
امروز پنجشنبه ۲۵ بهمن میتوانید با شماره ۱۸۵ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.
چهره هفته؛ محمدرضا شهیدیفرد
هنوز که هنوز است مجریان استیج و برنامههای سینمایی و نشستهای خبری و رویدادهای مختلف را به واسطه مجری تلویزیون بودن میشناسیم حتی اگر این چهرهها سالها در تلویزیون اجرا نکرده باشند. از جمله این مجریانی که سالهاست به عنوان مجری در تلویزیون اجرا نمیکند محمدرضا شهیدیفرد است. او البته در این سالها در پشت صحنه برنامههای مختلف به مجریان و برنامه سازان مطرح کمک کرده است از «خندوانه» گرفته تا «برمودا» که هنوز روی آنتن است و این سالها بیشتر در نقش مشاور اتاق فکر برنامهها ظاهر شده است.
شهیدی فرد چند سالی است که اجرای اختتامیه جشنواره فیلم فجر را بر عهده دارد و امسال هم با تغییر دولت و دبیر جشنواره باز هم قرعه اجرا به نام او خورد. اجرایی که البته گویی از آن «شهیدی فرد» کاربلد و توانمند کمتر خبری بود که صدای انتقاد برخی را هم در آورد. از جمله سعید خانی تهیه کننده یکی از فیلمها که به وضوح به صحبتهای مجری انتقاد کرد.
بخشی از ماجرا البته به ساختار جشنواره هم برمیگشت که همه قسمتهای مراسم را به خود مجری واگذار کرده بود و او از اعلام جوایز سیمرغ تا توضیح درباره برخی مسائل را خودش باید مدیریت میکرد. همین مساله باعث شده بود شهیدی فردِ مراسم زیاد شود. حالا به این حضور زیادی اگر تعریف و تمجیدها برای برخی فیلمها را هم اضافه کنیم ماجرا به بیسلیقگی کامل میرسد. مثلاً در حالی که تهیه کننده فیلم «موسی کلیم الله (ع)» در صندلی خود نشسته و تریبونی ندارد مجری از او تاریخ اکران را می پرسد که بیشتر موقعیتی غیرمنطقی را رقم میزند. عجیبتر از همه اینها هم اسم فیلم «زیبا صدایم کن» بود که در طول مراسم یک نفر از طرف جشنواره به شهیدی فرد نگفت که اسم را غلط میخواند و آکسان اشتباه روی واژه «زیبا» میگذارد.
حاشیه هفته؛ «تاسیان»
این هفته اولین قسمت از سریال «تاسیان «در شبکه نمایش خانگی عرضه شد و همین قسمت حواشی مختلفی را رقم زد که جدیترین آن واکنش ساترا به سریال بود. واکنشی که البته با یک تأخیر یک هفتهای و احتمالاً در پی شکایت ستاد امر به معروف از این سازمان رسانهای شده است. ساترا در اطلاعیهای رسمی درباره سریال «تاسیان» اعلام کرد که نه مجوز تولید دارد و نه انتشار. البته ساترا و عوامل سریال «تاسیان» ظاهراً جلسات متعددی هم داشتهاند اما آنطور که از اطلاعیه برمیآید خروجی این جلسات هم نتوانسته به تأیید فیلمنامه، مجوز تولید و مجوز انتشار منجر شود.
آنچنان که ساترا در ادامه اطلاعیهاش این چنین آورده است که «بعد از تولید غیرقانونی سریال یاد شده، نسخه ارائه شده به ساترا برای بررسی در شورای صدور مجوز انتشار، حاوی تخلفاتی مانند بی حجابی، ترویج دخانیات، رقص مختلط و ترویج شراب خواری بود که باعث صدور نامه تذکر و تصریح بر عدم مجوز انتشار از سوی ساترا شد و با این وجود بدون انجام اصلاحات مذکور منتشر شده است.»
فارغ از موارد مذکور اما آنچه که در قسمت اول اثر جدید تینا پاکروان گذشت، نشان میدهد، وی فعلاً بیشتر به فرم و ساختار و رنگ و لعاب آن دقت کرده است. طراحی لباسها و فضاسازی نسبت به سریالهای اخیر تطابق بیشتری با تاریخ معاصر دارد و البته استفاده از کلاه گیس برای مردها به شکلی غیرطبیعی نمایان شده و انگار قرار است تاکید کند که این سریال برای قاطبه افراد از کلاه گیس بهره گرفته است. قسمت اول سریال هنوز قصهای را پیش روی مخاطب باز نکرده است که بتوان قضاوتش کرد و بیشتر کارگردان درگیر جذابیتهای بصری بوده است. ارجاع به عباس کیارستمی که چند ثانیهای در سریال دیده میشود یا حضور بهرام بیضایی فعلاً رویکرد دراماتیزه شدهای ندارد و اگر نگوییم باسمهای بوده است حداقل تنها به فضاسازی ماجرا کمک کرده است.
شروع سریال، افتتاحیه قوی سریال قبلی تینا پاکروان یعنی «خاتون» را ندارد و در همین چند روز هم به سبک فیلمهای کمدی سخیف به جای دیالوگهایش، بیشتر ویدئوهای رقص و آواز آن چرخیده است که اگر ایده از طرف خود سازندگان بوده است برای سریالی که قرار است نگاهی روشنفکرانه و محتوایی غنی داشته باشد ایدهای سطحی محسوب میشود.
این سریال رویکردش درباره مشروبات الکلی را جسورانه مطرح کرده است و برای اولین بار است که از اختلاف یک خانواده بر سر خوردن مشروبات الکلی به دلیل مسائل شرعی آن و نگاه مذهبی به این مقوله را میبینیم که باید دید کارگردان تا پایان رویکرد خود را حفظ میکند و داستان را اعتقادی و چالشی پیش میبرد یا صرفاً قرار است این بحث مجوزی برای نمایش این ممنوعهها باشد.
ورود به دنیای عاشقانه هوتن شکیبا و گرایش یک باره او به کاراکتر اصلی قصه با بازی مهسا حجازی؛ دختر مرفهی که به چاپخانه میآید، بدون هیچ مواجهه مستقیم یا دیالوگی شکل میگیرد که منطقی ندارد اما همه این موارد منوط است به قسمتهای بعدی که ببینیم پاکروان چگونه مخاطبش را با قلابی که انداخته، قرار است مجاب کند و نگه دارد.
غفلت هفته؛ غفلت تلویزیون از تبلیغ آثار خود در جشنواره فجر
تلویزیون امسال ۲ فیلم سینمایی داشت که میتوانست ظرفیت بسیاری برای تبلیغ و دیده شدن این آثار در جشنواره فیلم فجر داشته باشد فیلم «موسی کلیم الله (ع)» ساخته ابراهیم حاتمی کیا که پروژه عظیم و چندین ساله تلویزیون است و فیلم «اشک هور» ساخته مهدی جعفری که این اثر هم قرار است یک نسخه سریالی داشته باشد اما شاید به اندازه «موسی (ع)» برای مخاطب شناخته شده نیست.
«اشک هور» درباره شهید علی هاشمی است و محصول همکاری سیمافیلم و سازمان سینمایی سوره است اما تلویزیون در این ایام کمتر نسبت به آن توجهی نشان داد.
صداوسیما میتوانست پرزنت و تبلیغ بهتری نسبت به آثارش در جشنواره داشته باشد و بذری بپاشد که هم در اکران سینمایی این آثار و هم در پخش تلویزیونی نتایج آن را به خوبی برداشت کند اما از این فرصت به شکل ویژه بهره نبرد.
چالش هفته؛ سینما در سیما
برنامههای «هفت»، «سینما ملت»، «سینما بانو»، «پنجره باز» در ماراتن ۱۰ روزه جشنواره فیلم فجر روی آنتن شبکههای سیما رفتند و البته برخی برنامههای تلویزیونی روتین هم در این ایام ویژهتر بخشهایی را برای سینما باز کردند. علاوه بر تلویزیون، پلتفرمهای مختلف مثل «آن» یا دیگر سرویسها، برنامههایی را اجرا کردند که مصطفی امامی و میلاد دخانچی هم در میان آنها حضور داشتند و در کل در همه مدیومهای رسانهای، سینما به گونهای جریان داشت. اتفاقی که برای هیچ یک از جشنوارههای فجر از جمله موسیقی یا تئاتر رخ نمیدهد و کاش دیگر شاخههای هنر و فرهنگ نیز همین قدر مهم و ویژه پروموت میشدند.
برنامههای تلویزیونی هر یک به شکلی سعی کردند تا جشنواره و آثارش را زیر ذره بین نقد و آنالیز ببرند و گاه کوچکترین اتفاقات جشنواره هم نتوانست از تیغ برخی برنامهها در امان باشد.
برنامه «هفت» بعد از اختتامیه جشنواره با منوچهر شاهسواری دبیر جشنواره صحبت کرد که در این گفتگو بهروز افخمی در برخی بخشها تلاش کرد با شاهسواری چالش هم داشته باشد چالشی که البته مثل همیشه تند و تیز نبود. در یکی از قسمتها به فیلم «پیر پسر» بحث برانگیزترین فیلم جشنواره هم پرداخته شد و منتقد برنامه «هفت» با دفاع از این فیلم و استانداردهایش، آن را متفاوت از فیلم «برادران لیلا» (به واسطه نگاه و مواجهه با پدر خانواده) دانست. حضور منتقدان مختلف در برنامه باعث شده است که رویکردهای متنوع و گاه متناقضی دیده شود که اتفاقاً به تضارب آرای متفاوت سینمایی هم منجر شده است اما برخی از آرای منتقدان گاه سلیقهای و شخصی و بدون ارجاع به منطق و مؤلفههای سینمایی پیش میرود.
«سینما ملت» با اجرای محمدرضا مقدسیان هم به شیوه محترمانه همیشگی سعی کرد درباره فیلمها و جشنواره سخن بگوید و از مهمانان مختلف دعوت کند. مقدسیان که اجرای برنامههای سینمایی را در چند سال اخیر بر عهده داشته است حالا با این برنامه چهره خود را هم به عنوان یک مجری تثبیت کرده است. برنامهای که در دومین فصل با اجرای مقدسیان توانسته بیشتر خود را به اهالی سینما بشناساند. حضور مقدسیان که خودش منتقد و کارشناس این حوزه است به برند این برنامه کمک کرده است و گاه پلاتوهای مجری از سخنان مهمانان برنامه تند و تیزتر هم درآمده است. هرچند لازم است برنامه مهمانان متنوعتری را هم دعوت کند.
«سینما بانو» با اجرای مونا اورعی اولین فصل خود را در جشنواره فیلم فجر داشت؛ برنامهای که هنوز راه زیادی دارد اما در همین شروع سعی کرد در حد بضاعت خود به حضور زنان در سینما بپردازد و سراغ بازیگران و سینماگران زن در جشنواره رفت. البته اگر قرار است این برنامه به برندی ویژه در سینمای ایران بدل شود باید بدون محافظه کاری از زنان سینماگر بگوید. با این حال در همین جشنواره سعی کرد از کاراکترهای زن و نقشهای منفعلانه ای که برایشان نوشته میشود و نقشهای زنانه ای که به سینما جان داده است، سخن بگوید.