زنانگی بدون فمینیسم در یک انجمن ادبی؛ اعتلای فرهنگی در جامعه مردسالار
تهران فرهنگی: انجمنهای ادبی زیادی در طول تاریخ ایران تشکیل شده است، این انجمنها که مجلس گردهمایی شاعران و نویسندگان فارسی زبان است، محلی برای نقد و نظر و رشد فرهنگی جامعه محسوب میشوند و هرکدام بنابر رویکرد خودشان، اهداف خاصی را در حوزه ادبیات دنبال میکنند.
از مهمترین کارکردهای انجمنهای ادبی تعمیق گفتگو و نقد و ایجاد مفاهمه در جامعه، کمک به روندهای فرهنگپذیری از طریق فعالیتهای ادبی، کمک به ارتقای منزلت نویسندگان و ادبا در جامعه، جلب حمایت ملی از ادبیات بومی، ترغیب نسل جوان به فرهنگ کتاب و کتابخوانی، ارتقای سواد سطح علمی افراد برای تشخیص کتب ادبی خوب و…. اشاره کرد.
این انجمنها یا به صورت دوستانه و بر پایه سلایق و دیدگاههای ادبی برپا میشود یا به صورت رسمی و در سطح عموم برگزار میشود. یکی از این انجمنها انجمن «خورشید» است که در آن ۷ بانوی نویسنده ایرانی گرد هم جمع شدند تا با همفکری یکدیگر در خصوص ادبیات داستانی، سطح ادبیات کشور را ارتقا بدهند.
در این زمینه گفتوگویی با علیاصغر عزتیپاک نویسنده کتاب «تشریف» انجام شده است که در ادامه میخوانید؛
* در طی چند سالی که انجمن ادبی خورشید تشکیل شده، از منظر شما چه ویژگی خاصی در این انجمن ادبی وجود دارد؟
مهمترین ویژگی انجمن ادبی خورشید این است که پلی میان ادبیات با سیاست و جامعه است. مثلاً که در طی دو نشستی که داشتند به موضوعاتی مانند فلسطین توجه داشتند و حتی فراتر رفته و خارج از نگاه سرگرمکننده به ادبیات، مسائل جهانی را از منظر ادبیات بررسی کردند، و آن مسائل را هم به امر ملی خودمان پیوند زدند. این کار انجمن خورشید به نظرم کار بزرگی است؛ چراکه سویههای بینالمللی دارد. آنها با نویسندگان دیگر ملل ارتباط گرفتند و آنها را برای سخنرانی به مجامعشان دعوت کردند.
* به نظر شما آیا انجمن خورشید توانسته علاوه بر جامعه ادبی با قشر عام جامعه هم ارتباط بگیرد؟
بله. اتفاقاً انجمن ادبی خورشید یک نگاه حِکمی و فلسفی دارد به ادبیات و کارکردهایش. این رویکرد در نقد آثار با تحریرهای وجودشناسانه و اخلاقی با هدف پرسش از حقیقت، عدالت و هویت مشخص است. ببینید، در ایران اساساً ادبیات به شدت روشنفکرانه است، و با مردم بستر جامعه ارتباط وثیقی ندارد. حرفایی زده میشود و در همان فضای ادبی شکار میشود و در همان مکان هم بر باد میرود. اما در انجمنهایی مثل خورشید نویسندگان دارند فضای ادبیات را به جغرافیای فرهنگ مردم و به مسائل مبتلابه آنها نزدیک میکنند. بنابراین وقتی از عدالت، هویت و فرهنگ در ادبیات حرف میزنند تمامی افراد جامعه آن را میفهمند. چراکه اعضای این انجمن روابط خود را با خانه و خانواده و جامعه نگسستهاند.
تمامی اعضا نویسندگان خانمی هستند که توانستند در محیطی امن و به دور از هیاهو، و البته بهطور جدی و تأثیرگذار، در گفتمانهای فرهنگی کشور نقش ایفا کنند. در این رویکرد هم ادبیات بهتر و وثیقتر تحلیل میشود و هم شرایط انسانی بهتر دیده میشود. ببینید مثلاً در ادبیات مردانه من بیشتر وجوه سیاسی کلام را میبینم. آنان کمتر خودشان را به لایههای لطیف جامعه نزدیک میکنند. زنان ولی اینگونه نیستند. آنها از بطن خانه آمدهاند و تمام زوایا و گوشههای خانه و خانواده و جامعه را میشناسند.
مثلاً آدمهایی را در خانواده میبینند که معمولاً دیده نمیشوند؛ کودکان، پیرمرد پیرزنهای ناتوان. مردان این افراد را نمیبینند چراکه توجهشان به مسائل بزرگتر و کلانتر که البته گاه انتزاعیاند، است. منظورم این نیست که زنان به مسائل سیاسی و یا کلان توجهی ندارند؛ بلکه میخواهم بگویم نگاه آنها جهانمشمولتر است. اگر تحلیلهای اعضای انجمن درباره آثار ادبی را در این چند سال دیده باشید، به این همهجانبهنگری پی میبرید. انجمن در طی فعالیتش چالشها و دستاوردهایی داشته که به نظر من مهمترین چالشش حفظ استقلالش در برابر محدودیتها و احیاناً تهدیدها بوده. نه تهدیدها امنیتی، بلکه تهدیدهایی مثل نادیده گرفته شدن و حتی حذف شدن. خوشبختانه این دوستان بر این محدودیتها فائق آمدند و توجهی به فشارهای فرهنگی و سیاسی نداشتند. آنان در عین حال که اصالتشان را حفظ کردند، بهطور حرفهای بر ادبیات تمرکز کردند و حتی به فراتر از مرزهای جغرافیایی پا گذاشتند. فعالیتهایی که کمکم باید منتظر تأثیر آنها در سطح کشور هم باشیم.
* گستره فعالیت انجمن را تا چه کجا میبینید؟
در نگاه من این مجموعه یک جهانی را در ادبیات جستجو میکند به نام آرمانشهر ادبی که ویژگیهایی دارد. مهمترین ویژگی هم این است که در این شهر ارزشهای انسانی و عدالت با هنر هماهنگ شده و باهم پیش میرود. مخاطب در این آرمانشهر ادبی فضایی ایدهآل برای گفتوگو، خلاقیت و فعالیت پیدا میکند. به گمان من انجمن خورشید ناخودآگاه یا خودآگاه به به سوی آرمانشهری رفته که شاید زنانش صاحب نقشهای اساسی و گفتمانیاند. با چنین نگاهی، به نظر میرسد که زنان با تشکیل چنین مجامعی، هم هم خودشان را نجات میدهند و هم مردان را. مصداق ادبی این گونه زنان، شهرزاد در هزار و یک شب است که با قصهگویی و داستانسرایی هم زنان را نجات داد و هم پادشاه را، و کمک کرد تا او کمکم از خوی توحش و نابودکنندگی، به انسانیت بگراید.
در انجمن خورشید من این رویکرد را میبینم، و امیدوارم که این اتفاق رخ دهد. انجمن خورشید در شکل و ساختاری امروزی، دارد تلاش میکند خلق و بررسی آثار ادبی، ادامهدهنده این این جریان تاریخی و زندگیساز است. به نظر من از منظر زن حرف زدن، چیزی غیر از زنانه حرف زدن است. این سنخ از گفتوگو، در واقع حرف زدن در یک فضای امن است که به تنوع منظرها احترام میگذارد. از این منظر در آرمانشهر ادبی مورد نظر خورشید، همه اصوات شنیده میشوند.
دلیلش هم این است که زنهای این مجموعه بهواسطه حساسیتهای هنری و دانش خود، و نیز به دلیل تعهدی که دارند، نگاهی همدلانه و انسانی به پدیدهها دارند. و ادبیات محمل خوبی برای پیشبرد چنین اندیشهها و آمالی است. چرا که اساساً لطیف است و به نحوی جهت تلطیف جهان انسانی ساخته شده؛ یعنی همان نقشی که ما در طول تاریخ از زنان دیدهایم در بزنگاهها. این درست است که عموماً خلق ادبی و قدرت فرهنگی در دست مردان بوده، اما انگار جانمایه و احساسات و عواطف جاری در نسوج فرهنگ و ادبیات همیشه توسط زنها تأمین میشده. چرا که آنچه در ادبیات مهم است، احساس است. اگر احساسات از ادبیات حذف شود، تقریباً چیزی آن نمیماند.
* از دیگر ویژگیهای خورشید؟
یکی دیگر از ویژگیهای انجمن خورشید، عدمتوجه به تفکرات تفرقهافکن و برتری جناحی است. من این رفتار را در سلوک انجمن ادبی خورشید نمیبینم. آنها نسبت به صداهای دیگر در فضای ادبی حس سرکوبانهگری ندارند. آثار کلاسیک و معاصر را با رویکردی ادبی و فرهنگی بررسی میکنند؛ صدای اثر و نویسنده را میشنوند و بعد حرف خودشان میزنند. این ارتباط عمیق با اثر و نویسنده در عموم نشستهای آنها دیده میشود. رفتار آنها کاملاً فرهنگی و گفتوگو محور است و نشان دادهاند که معتقد به گفتوگو هستند و خود را صدایی میبینند در کنار دیگر صداها.
* در بخشی از صحبتهایتان به این موضوع اشاره کردید که انجمن خورشید پلی بین ادبیات و فرهنگ و سیاست ایجاد کرده است و آثار ادبی معاصر را از این مناظر بررسی میکند. از آنجایی که دین و ارزشهای دینی یکی از مضامین اصلی ادبیات است، آیا این انجمن در بررسی آثار به این مسئله هم توجه داشته است؟
انجمن خورشید پرچمش را انتخاب کرده و اظهار میکند که آموزههای دینی و اخلاقی برای ما مهم است، و ما از این منظر ادبیات را تحلیل و تبیین میکنیم. آنها دین و اخلاق را بخشی از گفتوگوی فرهنگی انتخاب کردهاند، و نه بهعنوان ابزاری برای سرکوب صداهای دیگر. آنها بهعنوان نویسنده و منتقد ادبی حرف میزنند و حرفهای دیگران را هم میشنوند. از همین رو در انتخاب آثار تنوع دارند و خودشان را به یک فرقه و به یک گروه محدود نکردهاند. از داستان معاصر ایران را میخوانند و دربارهاش حرف میزنند تا آثار کلاسیک جهان. برداشتهای خودشان را دارند و در این برداشتها هویت ایرانی خودشان را هم لحاظ میکنند. به نظر من انجمن ادبی خورشید در پی این است که بگوید ما با هویت ایرانی به سمت ادبیات حرکت میکنیم؛ هم در بررسی آثار دیگران، هم هم در خلق آثار خودمان!
* از آنجایی که تمامی اعضای انجمن خورشید خانم هستند، آیا میتوان گفت که نگاه این اعضا به ادبیات و آثار ادبی یک نگاه زنانه و فمنیستی است و از این منظر آثار ادبی را بررسی میکنند؟
زنانگی اعضای انجمن خورشید یک زنانگی بدون فمینیسم است به این معنا که ادبیات را به مثابه امر انسانی میبینند و آن را در چهارچوب جنگ جنسیتی تحلیل نمیکند. روشن است که این دیدگاه زمینه را برای همبستگی انسانی فراهم میکند. این رفتار، رفتار ارزشمند و تازه است. در واقع انجمن مرزهای ساختگی میان زن و مرد را نادیده گرفته، و ادبیات را در مرزهای انسانی بررسی میکند؛ کاری که در راستای همان آرمانشهر ادبی است. به نظر من این بلندپروازانهترین فکر انجمن خورشید است. اگر درست ببینیم، به گمان من، انجمن خورشید در حال مقاومت فرهنگی نیز هست. آنها دارند تلاش میکنند در جامعهای تقریباً مردسالار، ایدههای خود را پیش ببرند، و به اعتلای فرهنگی کمک کنند.
فعالیتی که آگاهانه باور دارد فرهنگ و ادبیات قلمروی است که افراد، فارغ از جنسیتشان، میتوانند نقش ایفا کنند. من آرزو میکنم که این پیشرو بودن حفظ بشود و هرچه زودتر شاهد تاثیرش در جامعه باشیم. مثلاً آنها وارد بازنمایی ماجرای مقاومت شدند، و به گمان من، با نگاه پرلطفشان، ما را توجه دادند به عمق فاجعه. عمق فاجعه در کجا خودش را نشان میدهد؟ در متن زندگی! و توجه خورشید دقیقاً به خود زندگی است؛ و اصلاً برای بزرگداشت آن دارد تلاش میکند؛ برای نشان دادن قداست و نشاطش. از این منظر هم کار اعضای انجمن ادبی خورشید ستودنی است.
مصاحبه کننده: الهام قاسمی