روستاهایی که با روحانیون «یکی از ما» آباد شد
به گزارش خبرنگار مهر، پخش برنامه «یکی از ما» به تازگی از شبکه سه سیما آغاز شده است و مهمانانش روحانیونی هستند که در مناطق محروم به کمک مردم رفته اند. این برنامه به تهیهکنندگی مصطفی خلیلزاده و اجرای ابوالفضل همراه، هر شب ساعت ۱۸:۳۰ از شبکه سه سیما روی آنتن میرود. «یکی از ما» به معرفی روحانیونی می پردازد که به صورت بیادعا و در سکوت به رفع مشکلات مردم میپردازند و هر شب با آیتمهای نمایشی، سریال و گفتگو، مخاطبان را به تماشای خود دعوت میکند.
این برنامه کاری از مرکز هنری رسانهای نهضت و گروه معارف اسلامی شبکه سه سیما است و یکی از مهمانان این شب هایش علیرضا یونچی بوده است.
علیرضا یونچی کارآفرین است و در بخشی از گفتگویی که با خبرگزاری مهر داشت به کمکها و کارهای زیرساختی روحانیون در مناطق محروم و روستاهای دورافتاده کشور اشاره کرد.
وی در قسمت اول این گفتگو نیز به روحانیون دهه هفتادی پرداخت که با همسر و فرزندان خود شهر را ترک کرده و به روستاها رفته اند. این روحانیون با اقداماتی مثل به روز کردن سیستم کشاورزی و آب لولهکشی رونق اقتصادی را فراهم کرده اند.
قسمت دوم این گفتگو را در زیر می خوانید:
*آقای یونچی در پروژه «یکی از ما» جمعی از روحانیون در روستاها مشغول به خدمت شده اند اما ممکن است برخی سوال کنند چرا به جای روحانیون مشاوران اقتصادی به این روستاها نرفته اند تا بتوان زیرساختهای روستاها را به درستی به روز کرد؟
این روحانیون خودشان پیش قدم شده اند، خودشان دست به کار خیر زده اند و جهادی وارد عمل شده اند. دیگران هم ورود کنند. من هم از مردم می خواهم، هم از استادان دانشگاه و نخبه ها و هم از دولتی ها. اما یک نکته هم بگویم، زمانی در یکی از دانشگاههای معتبر کشور، همایشی برگزار شد. یکی از شرکتکنندگان اظهار کرد که برایان تریسی در دانشگاه هاروارد فلان حرف را زده است. نخست باید گفت که آمریکا هنوز ۲۵۰ تا ۳۰۰ سال بیشتر عمر ندارد و دانشگاه هاروارد نیز ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال بیشتر فعال نکرده است. من اما برخی اصول اقتصادی را از منابعی آموختم که عمر بیشتری دارد. بسیاری از آموزش های مربوط به مکاسب و اصول کسب و کار از جلد هفتم کتاب فروع کافی است. در این کتاب آمده است کالایی که میخواهید، بفروشید را معرفی کنید و پنهان نکنید. محاسنش را غلو نکنید. پس اصل این اصول را آن روحانی هم خوانده است. من در برنامه «میدون» و برنامههای مشابه هر حرفی که زده ام و بسیاری هم یاد می گیرند یا استفاده ای می برند باید اعتراف کنم، هرچه درباره کسب و کار گفتم، از همین اصول کافی و کتاب مکاسب است فقط تجربه من مقداری بیشتر شده است. اما ملات اصلی این تجربهها، اصول کسب و کاری است که در مکاسب یاد گرفتم. قبل از انقلاب، وقتی میخواستیم به بازار برویم، صبح زود باید میرفتیم و ابتدا بخشی از همین درس مکاسب را نزد یکی از روحانیون میخواندیم و بعد به بازار میرفتیم.
اگر برخی نکات اصولی این کتاب را رعایت کنید حتی در پیشرفته ترین کشورهای جهان هم موفق هستید. من به کشورهای زیادی سفر کردهام. خوب است بدانید در یکی از کشورهایی که ایرانیان زیادی در آن شاغل هستند، بهترین کاسبها و قانونمندترین شان ایرانیان هستند.
*پروژه «یکی از ما» چگونه در این ماه ها پیش رفت و چه شد که خود شما به این پروژه پیوستید؟
من سال هاست با پروژه های این چنینی همکاری دارم. حدود ۱۷ هزار خیر در این سال ها بوده اند که به نقاط مختلف رفته ایم و در حوزه های مختلفی کمک کرده اند. نمیدانم این اتفاقات در چه بازه زمانی بود، ممکن است یک سال یا چند ماه طول کشیده باشد. خیلی از این خیرین هنوز هم فعالیت دارند. همزمان برای «یکی از ما» هم با من صحبت شد. اطمینان دارم این پروژه بیش از اینها ادامه خواهد داشت. این فعالیتهای خیرخواهانهای که هر کسی در هر نقطه ای از کشور انجام می دهد، بقیه را از خواب بیدار میکند. خود این پروژه ابتدا با نام «غریبه آشنا» آغاز شد. ادامه پروژه هم با حمایت های روحانیون و برخی نهادها پیش رفت.
با دیدن همین مجموعه «یکی از ما» و اقدامات روحانیونی که به روستاها رفتهاند و کارهایی که در مناطق محلی انجام دادهاند، خواهید دید که چه کارهای زیربنایی برای این مناطق انجام شده است. در بسیاری از مکانها در سراسر ایران، میتوانید ببینید که حضور روحانیون چقدر تأثیرگذار بوده استما در این مدت به جاهای مختلف رفتیم و تعداد خیرین افزایش یافت. به شما قول میدهم که آمار دقیقی را از کمک های این روحانیون نشان خواهم داد. کمک ها و خدماتی که با حداقل امکانات و حداکثر راندمان انجام شد و میتوانیم بفهمیم انسان بودن و کمک کردن چه معنایی دارد.
*اگر بخواهیم بگوییم نتیجه این پروژه به چه صورت است، چه مواردی را میتوانیم ذکر کنیم؟ مثلاً در چند روستاهایی از کشور این خدمات انجام شده است یا چه اتفاقاتی افتاده است؟
در برخی روستاها مدرسه ساخته شده است. در سه روستا، مدارس جدید راهاندازی شدهاند. ما به عنوان افرادی که اشتغال و کارآفرینی میکنیم، تعدادی از عزیزان را جمعآوری کردهایم و آنها را هدایت میکنیم تا به تدریج شغلی یاد بگیرند. چرا تولید ماست و پنیر به گونه ای نباشد تا بتوانیم پنیر را در بسیاری از نقاط ایران پخش کنیم؟ اینها ظرفیت هایی است که در خیلی از روستاهای کشور وجود دارد اما به درستی هدایت نمی شود.
*این خدمات در چه مناطقی از کشور بوده است؟
تا آنجایی که اطلاع دارم در مناطق مختلفی این خدمات ارائه شده و روحانیون به کار جهادی پرداخته اند، از جمله خراسان جنوبی یا در مرکز و جنوب کشور و اگر بدانید چه حس زیبایی دارد که آبادانی و رونق را در روستاها ببینید. در برخی روستاها، از شیر گاو، گوسفند یا بز، علاوه بر شیر و ماست، پنیرهای مختلفی تولید میشود. ما وظیفه داریم چشم و گوش مردم را باز کنیم. در حوزه لبنیات، کشاورزی و صنایع دستی می توان کارهای بزرگی انجام داد. صنایع دستی قابلیت صادرات دارد، باید وارد کارهای صادراتی شد. دولت باید آستین بالا بزند و همه باید کمک کنند. با دیدن همین مجموعه «یکی از ما» و اقدامات روحانیونی که به روستاها رفتهاند و کارهایی که در مناطق محلی انجام دادهاند، خواهید دید که چه کارهای زیربنایی برای این مناطق انجام شده است. در بسیاری از مکانها در سراسر ایران، میتوانید ببینید که حضور روحانیون چقدر تأثیرگذار بوده است.
این روحانیون رسالتشان انسانسازی است پس به نظرم گاهی از دیگر قشرها بیشتر وارد کار و کمک شده اند. وقتی به این روستاها میروند و میبینند که یک مدرسه ناقص است یا آب لولهکشی ندارد، حس میکنند که همه چیز برعهده آنهاست و باید آستینها را بالا بزنند.
*این روزها کمتر شما را در تلویزیون میبینیم، مردم معمولاً شما را با برنامه «میدون» میشناسند. برنامه جدیدی قرار نیست در تلویزیون داشته باشید؟
اصل هدف این برنامه هم همین بود که به مردم یاد بدهد یک میدون برای خودشان تشکیل دهند: میدون همت، میدون غیرت، میدون حرکت. ما اکنون برنامه ای درباره صادرات داریم و می خواهیم با نام «میدون صادرات» آن را به تولید برسانیم. این برنامه فعلاً در مرحله اتاق فکر است. از تهیهکنندگان برنامه «میدون» تقاضا دارم و خواهش میکنم به این برنامه هم مثل خود «میدون» توجه کنند چون کشور ما خیلی نیازمند میدان تولید و میدان صادرات است، هر کاری از دست دغدغهمندان این حوزه بر میآید انجام دهند. بالاخره ما برای عزت بیشتر کشور آستین بالا زدهایم.