روایت حسرت و تمنای یک مرد تنها؛ بیماری «ام اس» کار دست امیرمهدی ژوله داد
به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «این دنیا یه کنسرت … به من بدهکاره» به نویسندگی و کارگردانی سهند خیرآبادی شب گذشته ۹ بهمن در هفتمین روز از برگزاری چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در یک اجرا ساعت ۲۰:۳۰ به صحنه رفت.
امیرمهدی ژوله و الیکا عبدالرزاقی بازیگران این اثر نمایشی بودند که پیش از این در آبان و آذر ۱۴۰۲ در سالن چهارسو به صحنه رفته بود.
در توضیح این اثر نمایشی آمده است: «شنیدن سرگذشت و زندگی دیگران، همیشه جذابیتهای زیادی دارد، سهند خیرآبادی با متنی روانشناسی و جامعهشناسی و طنز درباره مهران، به روایت زندگی او از کودکی تا میانسالی به شیوه روایی میپردازد. داستان رئال و خطی درباره رنجها، کمبودها، احساسات و آرزوهای مهران است. کاراکتر اصلی رو به تماشاگران داستان خود را تعریف میکند و پرسوناژ دیگر، در این میسر نقش کسانی را بازی میکند که در روایت او حضور دارند. بهره از انیمیشنی کارتونی در پس زمینه و اجرای قطعات زنده توسط نوازنده ساکسیفون، تکمیل کننده اثر است.»
استقبال از اجرای شب گذشته نمایش به اندازهای بود که تعداد زیادی از مخاطبان به دلیل پر شدن ظرفیت تالار چهارسو نتوانستند به دیدن نمایش بنشینند و قرار شد در اجرای روز بعد، کار را ببینند که البته این اجرا به دلیل کسالت امیرمهدی ژوله بازیگر نمایش لغو شده است.
ژوله به بیماری «ام اس» مبتلا است و در اجرای شب گذشته به نظر میرسید حال مساعدی ندارد و در راه رفتن و حرکت کردن دچار مشکل است و همین مساله هم باعث کنسل شدن اجرای امشب نمایش شده است.
این اثر نمایشی روایتی طنازانه از زندگی یک مرد جوان به نام مهران بود که زندگیاش را از دوران کودکی تا بزرگسالی به شیوه ای شبیه به استندآپ کمدی روایت می کرد. الیکا عبدالرزاقی نیز به عنوان مکمل بازی او در نقش های مختلف بازی داشت. در طول نمایش مهران فراز و فرودهای زندگی اش، ارتباط نامناسبی که با پدرش داشته، خاطرات، دوستیها، عشق و فراقی که با زنان مختلف تجربه کرده، حسرتها، تمناها، تنهایی و محرومیتهایی را که در زندگی فردی داشته است، روایت میکرد تا در نهایت به موقعیت بحرانی و تراژیک آخر داستان رسید.
در بک گراند صحنه هم انیمیشنی کارتونی پخش می شد و در بخش هایی هم نوازده ای با ساکسیفون بازیگران را همراهی می کرد که همین ترفند فضای نمایش را از یکنواختی خارج ساخته بود. در صحنه نمایش تنها شاهد یک کاناپه بزرگ بودیم و به جز آن آکسسوار و دکور دیگری در کار وجود نداشت.
نمایش در طول اجرا توانست مخاطب را با خود همراه کند و در بخش هایی که می خواست از آنها خنده بگیرد موفق عمل کرد. شاید اگر ژوله حال جسمی مساعدتری داشت و در نگارش نمایشنامه نیز به برخی مقاطع زمانی توجه بیشتری می شد با اجرایی مستحکمتر روبهرو بودیم.