رنگ و منابع الهامی که با میراث کهن گره خوردند
به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه گروهی نقاشی، چاپ دستی و حجم «در تداوم سقاخانه» عصر جمعه ۲۵ آبان با حضور هنرمندان نمایشگاه و چهرههایی چون رضا بابک و امیرشاهرخ فریوسفی در نگارخانه لاله آغاز به کار کرد. در این نمایشگاه آثاری از لاله امینی، حمید امینی فر، ناصر اویسی، تاها بهبهانی، ژازه تباتبایی، صادق تبریزی، منصور خیرخواه، شادی داوری، علیرضا روح الامین، سامان شادانلو (ایلخان)، قدرت ا… عاقلی، شیرین غفاری، امیر شاهرخ فریوسفی، کمالالدین قطب، منصور قندریز، مهرداد کاتوزیان، محمد مستان دهی، بهراد معتضدی و مرجان ونکی به نمایش گذاشته شده است.
این نمایشگاه با هدف نمایش مجموعه آثار جمعی از هنرمندان نوگرای ایران و معرفی چگونگی نگرش این هنرمندان به میراث هنری گذشتگان که بیشتر به کنش «کشف و گشودگی»، «شگردها و تمهیدات زیبایی شناسانه» و واکاوی و تجربه ارزش های زیبایی شناسانه پرداخته، برگزار شده است. میتوان گفت اولین هنرمندانی که با این انگیزش هنری در دهه های سی و چهل شمسی به خلق آثاری با رویکرد جنبش سقاخانه مبادرت ورزیدند، حسین زنده رودی، پرویز تناولی، صادق تبریزی، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، جعفر روحبخش، ناصر اویسی، ژازه طباطبایی و … بودند که گزیدهای از آثار برخی از این هنرمندان در نمایشگاه «در تداوم سقاخانه» در معرض دیدگان هنردوستان قرار دارد.
هنرمندان این جنبش با الهام از هنرهای باستانی، هنرهای قومی و بومی و سنتی و فرهنگ تصویری عامیانه و مردمی، غنای فرهنگی و تمدنی ایران را نیز مورد توجه قرار دادهاند. هنرمندان جنبش سقاخانه و در تداوم آن، جریانی نوگرا به حساب می آیند که حامل بار تمدنی، ریشههای فرهنگی و عاطفی گذشتگان با حفظ پویایی و نوگرایی در انواع هنر تجسمی حجمی، نقاشی و چاپ هستند.
به بهانه برگزاری این نمایشگاه که تا ۴ آذر در نگارخانه لاله برپاست، محمدعلی سعیدی هنرمند نقاش و پژوهشگر هنر یادداشتی در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
«در جستجوی فرم، رنگ و گذشته بصری آثار تجسمی و میراث کهن ایران و مسیر طی شده آن، جنبش های هنری قرن اخیر را تابع دریافت هنرمندان از کنشها و هنجارهای پیرامونی و دریافت از شرایط حال و گذشته ساخته است. البته منابع الهام و ناخودآگاه پرورش یافته نیز نقش مهمی در خلق آثار هنری دارند.
نقش های هنری تابع واکاوی هنرمندان از چیستی پیرامونی است، شاید بتوان از آن به عنوان عبارت مکاشفه از اجتماع یا ادراک از آثار گذشتگان یاد کرد. در جریان جنبش سقاخانه، هنرمندان نام آشنا با دریافتی بصری از صندوقچه بی بدیل میراث نزدیک و دور، آثار فاخری خلق کردند و این آثار میراث ارزشمند معاصر ماست و در زمان حال و آینده مسیر دیگری برای علاقهمندان و هنرمندان پیشرو خواهد داشت.
با توجه به میراث غنی و کهن ایران و وجود نقشهای بسیار در تاریخ هنری بصری کشور به عنوان منابع الهام برخی از هنرمندان، ضرورت شکل گیری ساختاری مدون در خلق اثر هنری برای هر هنرمند ضروری است. امروزه افرادی به عنوان کیوریتور، منتور، نمایشگاه گردان یا هر عنوان دیگری نمایشگاههایی بر پا میکنند که با ذائقه بصری جامعه یا خریداران و علاقهمندان همسو باشد. اینکه با فلسفه خلق اثر هنری از منبعی مانند ناخودآگاه هنرمند همسویی داشته باشد یا خیر، مساله دیگری است.
«در تداوم سقاخانه» خاستگاه افرادی است که همچنان ساختار و رنگ و منابع الهام خود را با میراث کهن گره میزنند و شاعرانگی آثار خود را از فرهنگ، تاریخ و ادبیاتی غنی دریافت و حلقه اتصالی بین اندیشه خود با بزرگان و گذشتگان برقرار میکنند؛ البته در عصر اخیر با وجود امکانات روز، ارتباطات بین المللی و غیره و وجود رسانههای متعدد، هنرمندان امکان دیده شدن در مقیاس جهانی را دارند. شاید بازخورد استقبال اقشار مختلف مسیری را برای هنرمندان روشن کند.
مارتین اسکورسیزی به بومی بودن اثر اشاره کرده است؛ «جهانیترین اثر بومی ترین اثر است». این مصداقی برای آثار تجسمی می تواند باشد که با دیدن آن، اندوخته کهن و میراث ارزشمند بصری با ترکیب بندی مشخص هر هنرمندی معنا پیدا می کند.»