آدرس غلط برای رفع مشکلات صنعت اسباببازی و درهای بسته کانون پرورش فکری
تهران فرهنگی: دولتی شدن و انحراف معیارِ قابل توجه از مقصود اولیه شکلگیری جشنواره ملی اسباببازی، مهمترین نکاتی بود که مدیر مجمع فعالان کودک و نوجوان در بخش اول گفتوگوی خود با ایسنا به آن اشاره کرد. موضوعاتی که از نگاه او سبب شده تا در حوزه کودک مطالبهای وجود نداشته باشد و با یک فضای بیتفاوتی نسبت به جشنواره مواجه باشیم.
بیشتر بخوانید:
ماجرای دولتی شدن یک جشنواره و درد ادامهدار صنعت اسباببازی
کانون پرورش فکری نباید منتسب به یک جریان خاص باشد
سجاد اسمحسینی در بخش دوم گفتوگوی تفصیلی با ایسنا، گفت: در کشور خانههای بازی و اتاقهای فرار زیادی داریم که به شکل زیرزمینی اداره میشوند. از طرفی ۴۰ میلیون نفر گیمر (بازیکن) جدی در ایران زندگی میکنند، صنعت شهربازی در حال رونق گرفتن است و بازیگران بیشتری وارد این عرصه میشوند و… اما با همه این موارد در حوزه سرگرمی چالشهای جدی وجود دارد. تولیدکنندگان اسباببازی نیز با چالش نیروی انسانی، مواد اولیه، انرژی (تامین برق و گاز) روبرو هستند و نمیتوانند محصول مناسبی تولید کنند که توان رقابت با کالای وارداتی را داشته باشد.
او بخشی از چالشها را متوجه کانون پرورش فکری دانست و تاکید کرد: برای انتخاب ریاست کانون پرورش فکری نهادهایی از قبیل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی نظر میدهند؛ بنابراین مجموعههای مختلف در مدیریت کانون ذینفع هستند، پس کانون پرورش فکری نباید خود را منتسب به یک جریان و جناح خاص بداند. بزرگترین ویژگی که باید کانون پرورش فکری را با آن بشناسیم این است که متعلق به کودکان باشد. علیرغم اینکه دوستان در کانون خود را به شدت علاقهمند به تعامل با فعالان حوزه کودک نشان میدهند، اما متاسفانه اکنون درهای کانون بسته است و کسی نمیتواند مراوده و تعامل مناسبی با کانون داشته باشد. حتی چهرههای بسیار سرشناس سعی در برقراری تعامل با کانون داشتند، اما سرگردان شدند درحالی که دورههای قبل با وجود تمام چالشها، شرایط تعامل اینچنین نبود. کانون این روزها از سوی یک گروه خاص اداره میشود که با عموم زیستبومِ فعالان حوزه کودک نیز مشارکتپذیری ندارند.
یک زمانی برای شرکت در جلسات دعوا بود، اما…
این فعال حوزه کودک که معتقد است شورای نظارت بر اسباببازی این روزها کارکرد درستی ندارد، ادامه داد: دلیل این انفعال این است که خود کانون عزمی برای فعال کردن شورا ندارد. شورای نظارت بر اسباببازی باید به جایگاه اصلی خود بازگردد. آنچه که امروز میتواند سبب تحول در این زیستبوم شود، تغییر نگرش در رفتار سازمانی کانون پرورش فکری است. البته بدنه کانون این دغدغه را متوجه میشوند، اما باید از مراتب بالاتر نیز این تفکر جاری باشد تا جایی مانند شورای نظارت بر اسباب بازی نیز دچار فرسودگی نشود. یک زمانی بین فعالان حوزه اسباببازی برای شرکت در جلسات شورای نظارت بر اسباببازی دعوا بود، اما اکنون این شورا هم جایگاه خاصی در بین فعالان حوزه ندارد.
او افزود: سال ۱۴۰۰ قرار بر این بود که نام شورای نظارت بر اسباببازی به شورای «نظارت بر بازی و اسباببازی» تغییر کند. اگر این اتفاق میافتاد با ظرفیت قانونی شورا میتوانستیم اتفاقات خوبی را رقم بزنیم تا صنعت اسباب بازی یک تحول جدی را تجربه کند. اکنون نه تنها نام شورا تغییر نکرده است تا اتفاقات خوبی رقم بخورد بلکه مدتی است که حتی دبیر هم ندارد و با سرپرست اداره میشود. اگر شورا یا به مراتب، خود کانون احیا شود؛ صنعت بازی و سرگرمی که به صورت چراغ خاموش و بدون نظارت و با محتوای نامناسب در جامعه درحال رشد است، اصلاح میشود.
اسمحسینی با اشاره به اینکه تعارض منافعی مربوط به حوزه اسباببازی در وزارت صمت نیز وجود دارد، گفت: در این زمینه بحثی میان واردکنندگان و تولیدکنندگان اسباببازی وجود دارد. همانگونه که باید حق تولیدکننده رعایت شود، حق واردکننده هم باید رعایت شود و شورای نظارت بر اسباببازی میتواند شرایطی فراهم کند که این حقوق رعایت شود. اگر شورا به درستی ورود نکند شاهد بحثهای جدی در این زمینه خواهیم بود. با احیای فعالیت شورای نظارت بر اسباببازی تولیدکننده هم میتواند مطمئن باشد که نهادی برای احقاق حق او وجود دارد.
او تاکید کرد: نیاز داریم که ابتدا فردی دغدغهمند مدیر کانون پرورش فکری باشد و به دنبال آن فردی دغدغهمند نیز شورای نظارت بر اسباببازی را مدیریت کند که تعارض منافع بیرونی کنترل شود. محصولات زیادی مرتبط با اسباببازی باید وارد کشور شود که این کار نباید از طریق قاچاق صورت گیرد، اما الان دستگاهها در این زمینه بلاتکلیف هستند و هرکدام چراغخاموش کار خود را انجام میدهند.
آدرس غلط ندهید، تنها فرهنگ دخیل نیست
او در پاسخ به سوالی درباره تاثیر تدوین و ابلاغ سند اسباببازی بر برطرف شدن مشکلات این حوزه، توضیح داد: رفع مشکلات صرفا با تصویب سند در حوزه بازی و اسباببازی یک آدرس غلط است. شورای عالی انقلاب فرهنگی به موضوع اسباببازی یک نگاه فرهنگی دارد درحالی که اسباببازی یک کالای صرفا فرهنگی نیست بلکه یک صنعت است و تولیدکننده با یک دید اقتصادی وارد این حیطه شده، خط تولید راه انداخته، باید حقوق کارگر و کارمند بپردازد، مواد اولیه تامین کند، با مشکلاتی مانند قطعی و پرداخت پول برق و گاز و … سر و کله بزند، به دنبال بازاریابی باشد و این فرد اگر تا این حد درگیر مسائل تولیدی و صنعتی باشد دیگر نمیتوان از او توقع داشت که درعین حال نگاهی کاملا فرهنگی هم داشته باشد.
او ادامه داد: این فرد شاید حتی اسباببازی برای مقصودهای فرهنگی هم تولید کند، اما همان اسباببازی را هم برای یک مناسبت خاص تولید میکند و تمام میشود. او باید برای بقیه ایام سال محصولی تولید کند که در بازار متقاضی داشته باشد؛ بنابراین شروع به تولید باباسفنجی میکند. پس وقتی تولیدکننده درگیر مسائل اقتصادی است، یک نهاد فرهنگی باید به او سفارش عروسک فرهنگی با هدف ویژهای که دارد را بدهد؛ موضوعی که در همه جای دنیا پس از خلق کاراکتر و شخصیت پردازی فرهنگی انجام میشود.
این فعال حوزه کودک با تاکید بر اینکه نمیتوان از کسی که در بطن صنعت فعالیت میکند توقع کار صرفا فرهنگی داشت، گفت: نمیتوان انتظار داشت این فرد مثلا برای ۲۲ بهمن، وعده صادق، طوفانالاقصی، محرم و صفر و… به شکل خودجوش اسباببازی تولید کند. اتفاقا همین نهادهای فرهنگی با برخی کارهایشان سبب بیاعتمادی تولیدکنندگان شدند به شکلی که یا سفارش محصول دادند و دیگر سراغ آن نرفتند یا حتی محصول را تحویل گرفتند، اما پولش را ندادند و این سبب شده است تولیدکننده از ثبت سفارش یک نهاد دولتی یا حاکمیتی خوشحال نباشد.
فقط تولیدکننده باید به فکر خوراک فرهنگی باشد؟
او افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی دنبال این است که بُعد فرهنگ در سند اسباببازی بیشتر شود؛ موضوعی که شاسته است و ما هم میگوییم دوست داریم یک اسباببازی به دست کودک برسد که پشت آن یک پیوست فرهنگی عمیق قرار داشته باشد، اما این وظیفهی تولیدکننده اسباببازی نیست و سند بیشتر باعث فشار به تولیدکننده میشود درحالی که دستگاههای فرهنگی باید به اجرای آن موظف باشند و در چشمانداز و بودجههای خود برای آن برنامهریزی کنند تا محصولاتی از قبیل فیلم، انیمیشن، سریال و… تولید کنند و سفارش اسباببازیِ درست به تولیدکننده بدهند. این سندها فقط به دنبال کار دستوری هستند بدون آنکه سایر ابعاد موضوع را درنظر بگیرند.
شبکه کودک به جای کار انتخاباتی، شخصیتپردازی کند
مدیر مجمع فعالان کودک و نوجوان با انتقاد از روند بازارپردازی فرهنگی در کشور، گفت: کودک ایرانی با کاراکتر و شخصیتی که تولید ایران باشد زندگی نمیکند. امروزه صداوسیما و شبکه کودک هیچ کاراکتر بلندمدتی برای کودک طراحی نمیکند، یعنی برخلاف آمریکا که کاراکتری مانند باب اسفنجی را خلق کرد و برای آن بیش از ۹۰۰ قسمت انیمیشن تولید کرد که پس از آن بتواند به واسطه کاراکتر، اقدام به بازارپردازی فرهنگی کند و محصولات مرتبط با آن را به فروش برساند، ما چنین کاری نکردیم یا کمتر به آن پرداختهایم. درحالی که ما نتواستیم شخصیتهایی مثل باباسفنجی یا باربی و … تولید کرده و از آن استفاده کنیم، این روزها شاهد هستیم که همان کشورهای خارجی حالا کاراکترهایی که طراحی کردهاند را وارد فضای بازیهای آنلاین کردهاند و از آن طریق هم فرهنگسازی و هم درآمدزایی میکنند.
او افزود: در این فضا هنوز صداوسیما کاراکتری ندارد که کودک ایرانی به شکل بلندمدت با آن خاطرهسازی و زندگی کند تا بعد بتوانیم از همین کاراکتر در یک بزنگاه فرهنگی مهم مانند طوفانالاقصی و یا سایر اتفاقات مهمِ روز که نیاز به فرهنگسازی و آموزش به کودک پیرامون آن به وجود میآید، استفاده کنیم. الان برای کودک ایرانی کاراکتری وجود ندارد که بتواند با آن تعامل داشته باشد و صداوسیما در اینجا کم کاری جدی دارد. شبکه کودک در ایام انتخابات درگیر کار تبلیغات انتخاباتی میشود، اما از دغدغه اصلی خود که تولید کاراکتر ایرانی برای کودک است غافل میشود و صرفا به دنبال پر کردن زمان کودکان است، در صورتی که رسالت دیگری دارد. البته ریشه این موضوع به میزان بودجهای که صداوسیما به شبکه کودک اختصاص میدهد نیز بازمیگردد.
«بازارپردازی فرهنگی» و واژههایی که از معنا تهی میشوند
اسمحسینی ادامه داد: اگر از حوزه بازارپردازی نیز به موضوع نگاه کنیم ما در کشور استادِ زیر سوال بردن و از معنا تهی کردن واژههایی هستیم که اتفاقا میتوان از آنها بهره برد. موضوع بازارپردازی بسیار زیاد در ادبیات افراد فعال در حوزههای مختلف استفاده میشود، اما آیا به مرحله عمل هم میرسد؟ نکته مهم این است که بازارپردازی بعد از تولید محصول رسانهای بیمعنی است؛ نمی توان بعد از اکران یک انیمیشن تازه به دنبال بازارپردازی فرهنگی آن رفت؛ بازارپردازی فرهنگی یک زنجیره شامل کتاب، نوشتافزار، کالای خواب، اسباببازی، پوشاک و … است که باید از زمان پیشتولید و سناریونویسی به جدیت دنبال شود.
او در پایان افزود: مثال موفقی که میتوان از بازارپردازی فرهنگی در ایران به آن اشاره کرد «مرغ آمین» سریال شهرزاد است که باعث شد تا سالها چنین گردنبندی به اشکال مختلف طلا، نقره و… در بازار متقاضی داشته و به فروش برسد. اما آیا در حوزه کودک و نوجوان هم چنین مثال موفقی وجود دارد؟ اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی میخواهد سندی مرتبط با صنعت اسباببازی بنویسد باید بنیاد سینمای فارابی، صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و … را درگیر کند تا پیش از شروع یک پروژه سینمایی و… به فکر بازار پردازی فرهنگی آن باشند.
پینوشت: ایسنا در پی اظهارات مطرح شده آمادگی انتشار نقطه نظرات و مواضع مسئولان شورای نظارت بر اسباببازی را نیز دارد.
انتهای پیام