نگاهی به «داستان طنز در ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی»
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: «هنگامی که اروپاییها و قبایل وحشی آنها مانند گلها و ژرمنها و… در جنگلها و قبیلهها با همدیگر بودند تمدن و فرهنگ ما در اوج و در دورهای درخشان به سر میبرد. برای دستیابی به چنان افتخارات فرهنگی و بشری اکنون خواندن و آموختن آن هم بدون پیش داوریهای معمول و مرسوم راه ضروری است. باید بر مبانی مسلط شویم و با کاربرد عقل نقاد طرحی نو دراندازیم و البته منظور من تنها در قلمرو ادبیات خاصه داستان طنز است. پس این مجموعه با احترام فراوان تقدیم میشود به طنز پردازان ایرانی و به ویژه استادانی دانشمند و فروتن که اکنون دریغا به ظاهر در کنارمان نیستند اما سایه شأن همچون سرو بر سرمان است؛ استادان عمران صلاحی منوچهر احترامی خسرو شاهانی کیومرث صابری.»
این سطور، ابتدای کتابی از محمدعلی علومی است که امسال درگذشت.
کتاب «داستان طنز در ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی» نوشته محمدعلی علومی به موضوع طنز در ایران میپردازد و میگوید در کشوری با این سابقه طولانی و درخشان ادبی، مقوله طنز بسیار ریشه دار است. علومی در مقدمه ابتدا به تفاوت طنز و فکاهی میپردازد و بعد به هزل و هجو که صورت کهن این دو هستند در ادبیات ما. سپس به طنز معاصر میپردازد و آغاز آن از دوران مشروطه. درباره طنز سیاه سخن میگوید و… البته با زبان ظنز! متن کتاب و لحن نوشتار علومی هم طنازانه است.
اگر بخواهیم مرتب و منظم جلو برویم _قاعدتاً از روی فهرست کتاب_ میبینیم نویسنده ابتدا داستان ایرانی را تعریف میکند و بعد به طنز دوره قاجار میپردازد و حاجی بابا را مثال میزند. بعد وارد عصر مشروطه میشودو و پس از مقدمات لازم درباره چرند و پرند و ویلان الدوله و روزنامه میمنت اثر به ممالک متفرقه آمریق مینویسد. بعد به طنز در دوره پهلوی اول میپردازد که بخش طولانیتری است و دایی جان ناپلئون در این دسته میگنجد، بعد تر هم عصر پهلوی دوم که داستانهای بهرام صادقی و عباس توفیق و کیومرث صابری فومنی در این دسته هستند. در بخش آخر هم به طنز کودک و نوجوان پرداخته و با مثالهایی از صمد بهرنگی نمونههایی از طنز آشکار و پنهان را بیان کرده است.
این کتاب با طرح جلدی که علومی را به یاد خواننده میاندازد، توسط انتشارات عصر داستان چاپ شده است. آن وقت هم (ده سال پیش که چاپ اولش بیرون آمد) قیمتش ۲۲ هزار تومان ناقابل بوده، هرچند روی جلدش پشت و روی سکه یک قرانی را میبینیم که یک طرفش اسم مظفرالدین شاه است و یک طرفش اسم پهلوی دوم. کتاب ساده و شیرینی که همزمان هم میخنداند و هم شگفت زده میکند خواننده را.