لیست سیاه نداریم
چندماهی از حضور آزاده نظربلند در مقام دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی میگذرد؛ او دکترای کتابداری و اطلاعرسانی دارد و از جمله سوابق مدیریتی و اجراییاش معاونت کتاب و فرهنگ موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، معاونت فناوری و اطلاعرسانی خانه کتاب و ادبیات ایران، مدیریت کمیته اطلاعرسانی در چند دوره از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مدیریت برخی کمیتههای اجرایی در دورههای مختلف هفته کتاب و… است.
نظربلند در گفتوگو با ایسنا درباره رویکردهایی که در این دوره قرار است دنبال کنند، تأمین کتاب کتابخانههای عمومی و چگونگی انتخاب آنها، وضعیت معیشت کتابداران، سرانه مطالعه و سند ملی خواندن گفت. مشروح این گفتوگو در پی میآید:
باید به سمت کتابخانههای نسل ۴ برویم
درباره نهاد کتابخانههای عمومی بحثهایی را درباره تبدیل کتابخانهها به پاتوقهای (پاتوغهای) فرهنگی و رونق اقتصاد فرهنگی مطرح کرده بودید. ضمن اینکه یکی از مسائل مبتلابه نهاد گله همیشگی کتابداران از وضعیت معیشتشان بوده است.
از سویی، تأمین منابع و کتاب کتابخانههای عمومی در دورههای مختلف اولویتهای مختلفی داشته است. رویکرد شما برای انتخاب کتابها و نشریات چیست و سلیقه چقدر در آن دخالت دارد و خط قرمزها کجا هستند؟ اسم نویسندهها چقدر در رویکرد شما برای انتخاب کتاب تأثیرگذارند؟ بههرحال مخاطب بعضا دنبال اسم نویسنده هم میآید تا به مجموعه آثار او دسترسی داشته باشد.
دلیل حضور ما در ایسنا رویکرد مستقل، غیرجانبدارنه و وجهه علمی است که ایسنا دارد و ما میتوانیم از ظرفیت این خبرگزاری در نهاد کتابخانههای عمومی برای پیشبرد بهتر کارها و متوجه کردن پژوهشگران به مشکلات نهاد از آن استفاده کنیم.
درباره نهاد کتابخانههای عمومی کشور مسائل زیادی مطرح است. در ابتدا مسائلی کلی بهعنوان رویکردهایی که ما باید به آنها برسیم مطرح شد، تبدیل کتابخانهها به پاتوقهای (پاتوغهای) فرهنگی یکی از مسائل بود.
مسئله دیگر رونق اقتصاد فرهنگی است؛ کتابخانههای دنیا دارند بهسمت کتابخانههای نسل ۴ میروند، یعنی کتابخانههایی که فقط مخزن ندارند و در آنجا رویدادهای مختلف و آموزش اتفاق میافتد و تعامل و روابط اجتماعی شکل میگیرد. خوشبختانه در سالهای اخیر، در طراحی کتابخانههای جدید نهاد کتابخانههای عمومی کشور و حتی بازطراحی آنها، به این مسئله توجه شده است و فضاهایی غیر از فضای مخزن و مطالعه، به فعالیتهای کتابمحور که میشود در کنار کتابخانه به آنها پرداخت، اختصاص دادهاند. این رویکرد جدید در کتابخانه بزرگسالان، کتابخانههای کودک و نوجوان و حتی گروههای اجتماعی مثل نابینایان و ناشنوایان مشهود است.
اولویت ما دسترسپذیر کردن کتاب است
ما نزدیک به ۳۷۰۰ کتابخانه تحت پوشش در کل کشور داریم که بهصورت مویرگی در سراسر کشور پخش هستند. بحث تأمین منابع این کتابخانهها با توجه به هزینههای تولید کتاب و قیمت آن، بحث جدیای است. ضمن اینکه منابعی که در کتابخانهها وارد میشوند فقط کتاب نیستند، تقریبا نیمی از هزینههای خرید سال ۱۴۰۳ مربوط به خرید نشریات و مجلات بود که فرایند مداوم دارند. با توجه به افزایش قیمت کتاب و میزان بودجهمان، سهم ما از تعداد کتابهایی که میتوانیم تهیه کنیم، کوچکتر میشود و برای همین داریم تلاش میکنیم بهسمت کتابخانههای هوشمند و دیجیتال و استفاده از سایر روشهایی که میتوانند کتابها را در دسترس قرار بدهند برویم.
اولویت و ماهیت وجودی کتابخانههای عمومی، دسترسپذیر کردن کتاب است و دسترسپذیر کردن کتاب صرفاً تهیه یک نسخه فیزیکی نیست بلکه نسخههای دیجیتال یا کتابهای صوتی میتواند بخشی از این دسترسپذیری را فراهم کند. این برنامهای است که بهجد داریم دنبال میکنیم.
تهیه کتاب بر اساس نیاز مخاطب
اما درباره انتخاب کتابها قاعدتاً گروههای مختلفی در نهاد وجود دارند که کتابها را بررسی میکنند و بر اساس نیاز جامعه مخاطب تصمیم میگیریم که کتاب را تهیه کنیم. یکی از رویکردهای جدیدی که پیش گرفتیم و قبل از سال جدید درباره مجلات اجرا کردیم، تهیه مجلات بر اساس بازخوردی است که از کتابدارانمان گرفتیم؛ از کتابداران خواستیم لیست مجلاتی که نهاد میتواند آنها را در اختیارشان بگذارد، نگاه کنند و با توجه به جامعه مخاطب کتابخانه خود، از بین آن مجلات انتخاب کنند. در کتابخانههای مختلف لزوماً جامعه مخاطب همگن و یکسانی نداریم؛ مثلا در برخی از کتابخانهها زنان خانهدار بیشتر عضو هستند یا در برخی از کتابخانهها، کودکان و نوجوانان اعضای غالب هستند؛ بنابراین از کتابداران خواستیم در حوزه مجلات بر اساس نیاز مخاطب مشخص کنند که کدام مجله را از لیست مجلاتی که نهاد خریداری میکند، میخواهند یا نمیخواهند که تهیه مجلات را بهصورت هدفدار انجام دهیم. در حوزه تأمین منابع هم قاعدتاً به همین سمت میرویم؛ یعنی چیزی که باید به آن توجه شود، نیاز مخاطب است البته با حفظ و رعایت چارچوبهایی که خودمان داریم. کارشناسان و همکارانی که در حوزه محتوایی مسلط هستند، کتابها را از نظر محتوایی بررسی و امتیازبندی میکنند و با توجه به امکانات بودجهای که داریم، آنها را با اولویت خریداری میکنیم و در اختیار کتابخانهها قرار میدهیم.
البته برای ۱۴۰۴ هنوز خرید کتاب را شروع نکردهایم؛ در واقع بودجهای نیامده که این بخش را شروع کنیم ولی قاعدتاً مانند بخش مجلات آن را هم پیش میبریم.
اما تمرکز و تلاشمان این است که کتابخانهها را بهسمت منابع دیجیتال ببریم، حالا چه کتاب صوتی چه کتابهای ایپاپ یا موارد اینچنینی و دسترسی الکترونیک را فراهم کنیم. این یک رویکرد جدی است، مخصوصاً در حوزه نوجوانان. بررسیها نشان میدهد کودکان تا زمانی که در کنار مادرشان هستند، به کتابخانهها مراجعه میکنند اما زمانی که سنشان بالاتر میرود و خودمختار میشوند، عملاً مراجعهشان به کتابخانه کم میشود و عموما دیوایسها [موبایل و تبلت] در دستشان است و ما بهنوعی باید خودمان را به این نوجوانها برسانیم.
نهاد کتابخانههای عمومی ناشناخته است
معضلی که در نهاد داریم این است که از نظر خیلی از مردم عادی، حتی پژوهشگران، نهاد کتابخانههای عمومی شناختهشده نیست یا شاید جایگاهی را که باید داشته باشد کمتر بهدست آورده است. شاید حضور ایسنا یا موارد مشابه در کنار نهاد، با توجه به رویکرد علمیای که دارید، به ما کمک کند تا جایگاه نهاد را در اذهان عمومی و در یاد و خاطره کسانی که میتوانند از کتاب استفاده کنند، تقویت کنیم. مهمانی داشتیم که در حوزه کتاب فعال و تأثیرگذار است. از او پرسیدم «تا حالا شده به کتابخانه مراجعه کنید؟» گفت: «به کتابخانههای عمومی مراجعه نکردهام، از طریق خرید کتاب نیازم را تامین کردهام». خب اینکه اطلاعات کتابخانهها و کتابهایشان در دسترس باشد یا این سطح از آگاهی به وجود بیاید که نزدیکترین کتابخانه عمومی محل کجاست یا حتی اگر بهصورت تکنولوژیک این امکان در اختیار باشد که بدانیم کدام کتاب در کدام کتابخانه است (که البته الان این امکان فراهم است اما آگاهی درباره نحوه استفادهاش وجود ندارد) میتواند کمککننده باشد و ما را به هدف اصلیمان که دسترسپذیر کردن کتاب است، نزدیکتر کند.
گسترش کتابخانههای سیار
موضوع دیگری که میخواهم به آن اشارهکنم این است که ما در حال حاضر، نزدیک به ۸۰۰ کتابخانه روستایی داریم. منتها تعداد زیادی از روستاها فاقد کتابخانه هستند. هدفگذاری ما گسترش کتابخانههای سیار است. درست است که کتابخانههای سیار نمیتوانند نقش پاتوغ فرهنگی بودن را به شکل کامل ایفا کنند اما میتوانند پوشش خوبی ایجاد کنند، یک کتابخانه سیار میتواند مثلاً تا ۱۰ روستا را پوشش بدهد و این پوششدادن ۱۰ روستا، خیلی بهتر از عدم پوشش آن است، حتی اگر یک روز در هفته یا نصف روز در هفته باشد میتواند کتابها را بهدست مخاطبان برساند اگرچه فرایندهای فرهنگی که باید اتفاق بیفتد، کمرنگ باشد. اتفاقاً تجربههای کتابخانههای سیار ما، تجربههای موفقی هستند و اقبال عمومی مخصوصاً در جاهایی که دسترسی فراهم نیست، به این کتابخانهها زیاد است. داریم تلاش میکنیم که بتوانیم این ناوگان سیار را گسترش بدهیم و نقاط روستایی بیشتری را تحت پوشش قرار بدهیم.
رویکرد دیگری که در حال حاضر دنبال میکنیم مسئله ترویج کتابخانه است، اینکه کتابخانه ایجاد و منابعش تأمین شود و کتابداران ما در آنجا آماده خدمت باشند، در انتهای زنجیره باید افراد به کتابخانه مراجعه کنند. اگر مراجعه به کتابخانه، بسیار محدود یا کم باشد، مطلوب نیست. مسئله ترویج کتابخانه و کتاب جزء بخشهایی است که داریم دربارهاش برنامهریزی میکنیم و سعی داریم گروههای سنی مختلف را به شکل مستقیم درگیر کنیم بهویژه برای نوجوانان بتوانیم گروههای ترویجی با حضور خود نوجوانان ایجاد کنیم و به نقطهای برسیم که جامعه هدف ما، بین خودشان، یک کتابخانه عمومی را بهعنوان پایگاهی که میشود به کتاب دسترسی پیدا کرد، بشناسانند، اتفاقی که الان نسبتاً خیلی در حد محدودی افتاد است. بهصورت کلی اتفاقهایی است که میتواند بیفتد ولی حالا یا نسبت به آن کمتوجهی بوده یا اینکه محدودیتهای موجود نگذاشته است.
مشکل معیشت کتابداران سابقه طولانی دارد
مسائلی که درباره بحثهای معیشتی مطرح میشود، سابقه طولانیای دارد و مسئلهای نیست که مربوط به یک سال و دو سال و سه سال و پنج سال باشد، باید زیرساختهایی مثلاً ۱۲ سال پیش شکل میگرفت که وضعیت از آنچه هست خارج شود، ولی این زیرساخت شکل نگرفته یا به هر شکلی کنار گذاشته شده است و اینها باعث شده که مسائل درهمتنیدهای به وجود بیاید و نهایتاً تنوع بسیار زیاد در قراردادهای ۷۵۰۰ نفر نیرویی که داریم، داشته باشیم. مشکلات بودجهای که برای تأمین حقوق کتابدارن وجود دارد و منابع پایدار درآمدی که نهاد برای اینها ندارد، تبدیل شود. این مسئله جدی یکروزه به وجود نیامده که در مدت زمان کوتاهی بشود آن را حل کرد. این موضوع نیازمند این است که حتی شاید تصمیماتی در سطح کلان، مثلا سازمان برنامه و بودجه و سازمان امور اداری استخدامی گرفته شود تا این مسائل حل شود. دنبال راهکارهایی برای رفع مشکل هستیم ولی مسئلهای نیست که سریع به وجود آمده باشد که سریع بتوان آن را حل کرد.
نهاد کتابخانههای عمومی با کانون قابل مقایسه نیست
درباره کتابخانههای سیار کانون پرورش فکری نیز برنامههایی دارد، رویکرد شما درباره همکاری با نهادهای مختلف که بهنوعی کارهایشان همپوشانی دارد و گاه موازیکاری است، چیست؟
یکی از طرحهایمان بحث «آمایش سرزمینی» است. درباره تأسیس و بازطراحی هر کتابخانهای که بخواهیم تصمیم بگیریم، در کمیتهمان حتماً مسائل آمایش سرزمینی را مدنظر قرار میدهیم. یکی از موضوعاتی که در آمایش سرزمینی لحاظ شده، این است که اطلاعات تمام مراکز فرهنگی از جمله کانون پرورش فکری، مساجد و سایر مواردی که در اختیارمان بوده، در جی. آی. اس. یا آمایش سرزمینی وارد شده است و زمانی که بخواهیم درباره محلی تصمیمگیری کنیم که آیا در اینجا کتابخانه ایجاد بشود یا نشود، آیتمهای مختلفی را مثل جمعیت، منطقه جغرافیایی، محروم بودن یا نبودن، سرانه کتاب بهعلاوه نقاط فرهنگی که در کنار آن قرار گرفتهاند، مورد توجه قرار میدهیم.
اما این مسئله را نادیده نگیرید، درست است که کانون پرورش فکری وجود دارد و کارهایی را از قبل کرده است، نهاد کتابخانههای عمومی کشور سطحی از عمومیت و شمولیت و سطحی از ارائه خدمت به عموم مردم را دارد که خیلی نمیشود آن را با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مقایسهاش کرد.
تهران منطقه محروم است!
با بزرگواری صحبت میکردم و گفتم تهران از نظر کتابخانه واقعا منطقه محروم محسوب میشود، مخصوصاً شمال شهر تهران. وضعیت جنوب شهر تهران از نظر کتابخانهای بهتر است. یکی از مسائلی که وجود دارد این است که تهران بهعنوان پایتخت ایران، هنوز یک کتابخانه عمومی مرکزی ندارد، درصورتیکه کتابخانههای عمومی مرکزی در خیلی از شهرهای ما وجود دارند. او گفت ظرفیت کتابخانه ملی در تهران هست. درست است که در تهران کتابخانه ملی را داریم اما کتابخانه ملی هم از نظر سطح تحصیلات، فیلتری برای استفادهکنندگان میگذارد و هم محدودیتهایی در دسترسی به منابع در آنجا وجود دارد و به همه افراد با تعریف کتابخانههای عمومی، خدمترسانی نمیکند، چون اصلا هدفش ارائه خدمت به قشر خاصی است و دارد آن را انجام میدهد. کانون پرورش فکری هم همینطور است، هدف کانون ارائه خدمت به یک گروه خاص است و دارد انجام میدهد. نهاد کتابخانههای عمومی کشور، خیلی عامتر و فراتر از این دو مرکز میتواند کار کند، اما خب این را در نظر میگیریم، وقتی در جایی کانون پرورش فکری هست، ضرورتی ندارد که بخش کودک و نوجوان را خیلی بزرگ و خیلی پروپیمان ببینیم. مسائلی است که داریم با توجه به آمایش سرزمینی به آنها توجه میکنیم و بر اساس آمایش تصمیمگیری میکنیم که چه اتفاقی بیفتد.
استفاده از بررسهای اداره کتاب برای بررسی کتابها
درباره کارگروه انتخاب کتاب میگویید که شامل چه کسانی غیر از کتابداران است؟ سالهاست این مسئله مطرح است که آیا برای خرید کتاب در نهاد کتابخانههای عمومی، کتابهایی توصیه میشود یا نه، لیست سیاهی وجود دارد یا نه، مسئلهای که در برخی از دورهها تأیید شده است، هرچند دبیرکل سابق به تأکید گفتند که چنین لیستی وجود ندارد بلکه اولویت برای خرید کتاب وجود دارد. در این زمینه توضیح میدهید؟ همچنین کتابهایی که توسط وزارت ارشاد برای تأمین منابع کتابخانهها تهیه میشود، از فیلتر خاصی رد میشود یا نه؟
درباره کارشناسی کتاب، در گروههای موضوعی مختلف سرگروهها و یکسری کارشناس داریم که اصلاً ربطی به کتابدارانمان ندارند. آنها در حوزههای تخصصی و موضوعی خودشان متخصص هستند و محتوا را بررسی میکنند. منتها مسئلهای را که نمیشود انکار کرد، این است که بر اساس آمار خانه کتاب، در سال بیش از ۱۰۰ هزار عنوان کتاب به چاپ میرسد، در سال ۱۴۰۳ فکر میکنم به ۱۲۰ هزار عنوان هم رسیده باشد، که از این تعداد ۶۰ هزارتایش چاپ اول است، بنابراین از عِده و عُده نهاد خارج است که همه این کتابها را بررسی کند، فکر نمیکنم هیچ جای دیگری هم باشد که بتواند این حجم از تولید را به مرحله بررسی و کارشناسی برساند، ولی حداقل میتوانیم بر اساس درخواستها و نیازها یا بر اساس پیشنهادات کتابها را تهیه کنیم. خیلی از ناشران، فهرست کتابهای جدید خود را برای نهاد میفرستند، اگر نفرستند خود ما کتابهای جدید را در نهاد بررسی میکنیم.
با توجه به اینکه عده و عدهمان برای بررسی دقیق کتابها محدود است و از آمار خیلی عقب هستیم، با معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، تفاهمنامهای را امضا کردیم و میخواهیم از ظرفیت اداره کتاب، بررسها و کارشناسانی که در اداره کتاب دارند زحمت میکشند و کتابها را بررسی میکنند و کامنتهایی درباره مفید بودن یا نبودن این کتابها تهیه میکنند، (برای خرید و انتخاب کتابها) استفاده کنیم. البته هنوز اجرایی نشده است تا بتوانیم قسمت بیشتری از کتابها را مورد ارزیابی قرار بدهیم و بتوانیم دایره تصمیمگیری وسیعتری داشته باشیم.
تا الان حقیقتا بلک لیستی (لیست سیاهی) نداشتیم ولی امکانات نهاد برای تهیه کتاب، خیلی محدود است در نتیجه همان لیستی هم که بهعنوان کارشناسی و نتیجه بررسی کتابها برای خرید میآید، اصلا امکان خریدش فراهم نمیشود.
درباره کتابهایی که از وزارت ارشاد یا معاونت فرهنگی میآید، رویه این بوده است که معاونت فرهنگی لطفی میکرده یا به نهاد سقف اعتباری میداده تا از انبار کتابی که از ناشران خرید کرده است، کتاب انتخاب کند. اهدای کتاب به نهاد کتابخانههای عمومی کشور از کتابهایی که از نمایشگاه بازمیگردد، بهصورت جدی دنبال میشود. سال گذشته بخش قابل توجهی از کتابهای چاپ اول که از نمایشگاه و سالن کارنامه نشر برگشت، به کتابخانههای عمومی ارسال شد. در این زمینه، عملا هیچ گزینشی وجود ندارد. جناب آقای دکتر صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) و آقای دکتر جوادی (معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) در این مدت به نهاد خیلی لطف داشتند و امیدواریم که این رونده تقویت شود و درصد بیشتری از کتابهایی که به معاونت فرهنگی و به اداره کتاب میرسد، به سمت نهاد بیاید. البته این کتابها تکنسخه هستند زیرا ارشاد چند نسخه کتاب نمیگیرد، یک نسخه و نهایتاً دو نسخه کتاب را میگیرد و یک نسخه به نهاد میرسد و توزیع این کتابها بین ۳۷۰۰ کتابخانه، خیلی به چشم نمیآید.
بررسهایی که اشاره کردید، بررسهای اداره کتاب منظورتان است؟
بله. خودمان بررس داریم اما نه عده و عده بررسی کتابها را داریم و نه مانند ارشاد محل رجوع ناشر هستیم. مزیتی که ارشاد در این زمینه دارد این است که ناشر برای اینکه مجوز بگیرد فایل کتاب را به ناشر میدهد و بررسی میشود. نهاد برای داشتن کتاب یا باید کتاب را بخرد و ناشر به ما بدهد که هم سرعت عملمان را کم میکند و هم دامنه کتابهایی را که میتوانیم بررسی کنیم کوچکتر میکند. برای همین فکر میکنم اگر بتوانیم از ظرفیت ارشاد، استفاده کنیم میتواند فرصت خوبی برایمان مهیا کند.
حمایت از کتابهای برگزیده
مشخصاً درباره آثاری که در جایزههای ادبی برگزیده میشوند، البته الان جایزههای ادبی خصوصی پررونق نیستند و جایزهها بیشتر به ارشاد بازمیگردد، رویکرد خاصتری وجود دارد؟
در سالهای گذشته زمانی که در خانه کتاب بودیم، زمانی که جشنواره برگزار میکردیم، بلافاصله بعد از اتمام مراسم، نامهای به معاونت فرهنگی مینوشتیم و درخواست میکردیم در راستای حمایت، کتابهای برگزیده جشنواره را خریداری کند و واقعاً در طول سالهای گذشته این اتفاق افتاده است و تعدادی نسخه خریداری میشد که معمولا کتابها به کتابخانههای عمومی میروند. این رویکرد را داریم.
منتها مسئلهای که نمیشود آن را کتمان کرد این است که اکثر کتابهایی که از دل جوایز مخصوصاً جایزهای مثل کتاب سال درمیآیند، خیلی تخصصی هستند. سطحبندیای برای ارسال کتاب به کتابخانهها داریم، یکسری کتابها را به کتابخانههای مرکزی استانها میفرستیم و یکسری کتابها را به کتابخانههای بزرگ میفرستیم. مثلاً کتابخانه کوچکی در یک منطقه دورافتاده لزوماً کتاب تخصصی نمیخواهد.
منظور بیشتر کتابهای ادبی است که فراگیرتر و عامتر هستند.
این موضوع جزء سیاستهایی است که مشخص کردهایم اما هنوز به مرحله خرید کتاب به صورت عملیاتی نرسیدهایم. مدیر مرتبط این بخش تازه منصوب شده است و تا ایشان مستقر شود و فرایند کار را دربیاورد طول میکشد.
اصولی را برای خودمان نوشتیم که اینها را رعایت کنیم؛ از جمله توجه به کتابهای ارزشمندی که از دل جوایز درمیآید، کتابهایی که ناشران باسابقه دارند منتشر میکنند و در کتابخانه هم مورد اقبال و درخواست است.
درخواستهایی که به کتابداران ما میآید و آنها کتاب را ندارند تاجایی که چارچوبها اجازه بدهد و ما بتوانیم تهیه کنیم، کتاب را حتما در برنامه میگذاریم.
توانمندسازی کتابداران انجام نشده است
درباره مسائل زیرساختی در کتابخانه به انباشت مسائل اشاره کردید؛ در سالهای مختلف مسائل زیر ساختی به شکلهای متفاوت تعریف شده است؛ مثلا سراغ ایجاد کتابخانههای جدید رفتهاند و در دورهای تمرکز بر شبکهسازی بین کتابخانهها بوده و… . در این دوره سراغ کدام بخش از مسائل زیرساختی خواهید رفت؟
انباشتی که عرض کردم، بیشتر در حوزه نیروی انسانی و ارتباط با سازمان اداری استخدامی و حل مسائل قراردادی همکاران بود.
اما موضوعی که شما در حوزه کتابخانهها میگویید باید بگویم یکی از رویکردهای ما رویکرد فناورانه در کتابخانهها است. حوزه کودک و نوجوان جزء بخشهایی است که میخواهیم به آن بپردازیم. توسعه کتابخانههای سیار از دیگر رویکردهای ماست.
در سالهای گذشته توسعه فضاهای فیزیکی مدنظر بوده و اتفاقات خوبی هم افتاده، اما توانمندسازی کتابداران خیلی انجام نشد است. بحث توانمندسازی کتابداران، بحث آموزشی آنها، بحث تخصصی کردن کتابداران و معطوف کردنشان به استفاده از تکنولوژی روز اتفاق نیفتاده است.
اطلاعرسانی درباره خدمات نهاد کم است
در سامانه «سامان» نهاد کتابخانههای عمومی خیلی راحت میشود دید که چه کتابی در چه کتابخانهای موجود است و به آن کتابخانه مراجعه کرد ولی خب این اطلاعرسانی و آگاهیبخش عمومی وجود ندارد. نهاد کتابخانههای عمومی امکاناتی دارد اما آگاهیرسانی عمومی در آن حوزه خیلی کمرنگ است و تقویت و گسترش این موضوع همان زیرساختهاست. مثلاً «سامان» زیرساختی دارد ولی قطعاً نیازمند تقویت و بهسازی است. ما در خانه کتاب، بعد از ۱۵ سال کل دیتابیس و وبسایت و ماهیتی که در خانه کتاب وجود داشت، ریدیزاین و ریبیلد کردیم؛ یعنی مجدداً معماری اطلاعاتش را با معماری اطلاعات روز و بر اساس تکنولوژی های جدید بازنویسی کردیم. نهاد هم نیازمند چنین پروسهای است که کارها به سمت اتوماسیون شدن برود و یک شبکه سراسری دیجیتالی داشته باشیم تا کتابخانهها و کتابداران و مخاطبان بتوانند با آن در تعامل مستقیم باشند، آگاهیبخشی عمومی ایجاد کنیم تا بیشتر معرفی شود، ضمن اینکه از نظر فنی آنقدر قوی باشد تا مراجعه زیاد را تاب آوری داشته باشد. این مسائلی است که داریم.
در نهاد کتابخانهها بخشهایی داریم که مغفول مانده است مانند مثل بحث مشارکتها، ظرفیت خیرین و پروژههای اقتصادی. برای فعال کردن بخش خیرین، برنامهریزهایی کردهایم. ما در کتابخانهها فضاهایی داریم که میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند، مثلا خیلی از کتابخانههای ما در شهرهایی هستند که هیچ سالن سینمایی در آن شهر وجود ندارد اما در کتابخانه ما سالن آمفیتئاتر وجود دارد، خب میشود از آنها استفاده کرد و حتی میشود آنها را وارد مدار اقتصادی کرد و میتوان برنامهریزی کرد تا به بهرهبرداری مطلوب رسانده شوند.
با دادههای نهاد نمیشود سرانه کتاب را احصاء کرد
همیشه وقتی بحث نهاد میشد، موضوع سرانه مطالعه مطرح بود. اعلام سرانه مطالعه به عنوان وظیفه نهاد تعریف شده است؟ معمولا این سرانه توسط مسئولان نهاد یا در برنامههای نهاد اعلام میشد و همیشه هم جدلی وجود داشت که مطالعه فلان کتاب هم جزء سرانه مطالعه است یا نیست.
این موضوع متولی بسیاری دارد؛ یکی از پرسر و صداترین کارهایی که انجام میشود، کاری است که به نام موج در پژوهشگاه انجام میشود. موج اول و دوم و سوم. مثلاً رویکردی برای سنجش میزان مطالعه دارد. خب جاهای مختلفی آمار میدهند و همیشه هم این آمارها با هم مطابقت ندارند و هر کسی چیزی میگوید. دلیلش این است فاکتورهایی که در این مسئله دخیل است، خیلی متنوع است. در جدیدترین منابعی که من دیدم، وقتی وارد بحث مطالعه و کتابخوانی و سرانه مطالعه میشود حتی تفریحات و سرگرمی را هم جزء فرایند کسب اطلاعات حساب میکنند. این تنوع خوانشهایی که از بحث سرانه مطالعه و میزان خواندن مطرح میشود، سنجش را سخت میکند.
اینکه نهاد بگوید متولی این امر است، درست نیست. اینها کارهایی است که از دل پژوهش درمیآید. نهاد نهایتاً میتواند تِرناُوِر امانت کتاب یا نفر کتاب امانت گرفتهشده و نفر کتاب ارائهشده و آمارهای اینچنینی ارائه بدهد ولی اینکه حالا کسی که این کتاب را امانت گرفته، واقعا در روز چقدر مطالعه میکند یا نمیکند با آمارهایی که از میزان عضویت و امانت داریم عملاً قابل احصاء نیست. نظر من این است که میزان مطالعه و سرانه مطالعه، چیزی است که از دل پژوهش، نمونهگیری آماری و پرسشنامه که بین طیفهای مختلف مردم پخش شود درمیآید، نه از دل اطلاعات نهاد که شامل تعداد اعضای کتابخانه، تعداد کتابهای امانت رفته یا مثلاً مواردی شبیه این است. احصاء سرانه مطالعه در نهاد چالشبرانگیز است. ترجیح میدهم آماری که متولیاش نیستم و نمیتوانم و اطلاعات درستی ندارم، ندهم.
زمانی در خانه کتاب خیلی تمرکز کردیم، شیوههای احصاء خیلی مختلفی داشت و حتی سرگرمیها را در برخی از فاکتورهای محاسبه، جزء مطالعه حساب میکردند و میگفتند این هم روشی برای کسب اطلاعات است، بهخصوص در بخش کودک و نوجوان.
کتابخانه عمومی باید چگونه باشد؟
کتابخانههای عمومی آن جایگاه را که باید در جامعه داشته باشند کم دارند و تعریف سنتی از کتابخانه دارند و بعضاً همان قرائتخانه و این موضوع باعث میشود بازنگری در تعریف کتابخانه مطرح میشود که از نگاه سنتی به کتابخانه به نگاه جدیدتر برسیم. شما در حوزه کتابداری تحصیل کردهاید. اگر بخواهید تعریفی از کتابخانه ارائه دهید که در دوره خود برای رسیدن به آن تعریف حرکت کنید، چیست؟
اولین المانش این است که کتابخانه جایی منتظر مراجعهکننده نباشد بلکه باید بتواند خدمات و سرویسهایش را معرفی کند و نزد افراد جامعه ببرد و آنها را جذب کتابخانه کند، نه اینکه در را باز کند، کرکره را بالا بدهد و بنشیند و منتظر مراجعهکننده باشد. اولین فاکتوری که میتواند در کتابخانههای عمومی مطرح بشود، این است که خدمت را نزد خدمتگیرنده ببرند نه اینکه خدمتگیرنده وارد محل ارائه خدمت شود، مخصوصا در بخشهایی مانند مدارس یا گروههای اجتماعی خاص مثل سالمندان یا نابینایان میتواند خیلی خوب و جذاب باشد. البته در کتابخانههای نهاد به این موضوع توجه شده است؛ در کتابخانههای بازطراحیشده، بخشهای کودک و نوجوان، بخشهای ویژه سالمندان و بخشهای ویژه نابینایان با تمام امکاناتی که میتواند آنها را جذب کند، وجود دارد. حتی دیدم که همکاران ما به مدارس مراجعه میکنند و از آنها دعوت میکنند تا کلاسهاشان یا بحثهای تجربی و عملیشان را به کتابخانهها بیاورند و استقبال خوبی هم از آن میشود.
اتاقهای مطالعه یا پانسیونهای مطالعاتی ما بحثهای جذابی برای کسانی که استفاده میکنند، هستند. بخش خیلی پرمخاطب و پرمراجعه کتابخانهها هستند، اما باید بتوانند افراد را جذب کنند که بعد از قبولی در کنکور هم کتابخانه عمومی محل مراجعهشان باشند نه فقط به عنوان قرائتخانه بلکه به عنوان جایی که میتواند نیاز به منابع اطلاعاتی را برآورده کند. خب چند فاکتور در این زمینه دخیل است؛ اینکه عمومی بودن و مشمول همه بودن را در کتابخانهها رعایت کنیم، در تامین منابع، بتوانیم منابعی را در اختیار قرار دهیم که بتواند همه جور سلیقه و همه جور نیازی را تا حد امکان بتواند برآورده کند و بتوانیم برنامههایی را داشته باشیم که گروههای مختلف سنی اعم از دانشآموز، دانشجو و سالمند را جذب کند. البته بخشی از اینها سیاستگذاری کلان است و بخش دیگری ذوق و سلیقه فردی کتابداران ماست.
در کتابخانهای یک کتابدار نابینا داشتیم و او توانسته بود با ترفندهای خاص، نابینایان منطقه خود را جمع کرده و برایشان کلاس بگذارد که اصلا شما تصورش را نمیتوانید بکنید، چنین اتفاقی در آن کتابخانه میافتاد. واقعا نیازمند آموزشهایی برای کتابدارانمان هستیم تا از خلاقیتهایشان برای جذب مخاطبان استفاده کنند و کسی که به کتابخانه میرود تا از امکانات اولیه کتابخانه مثل قرائتخانه استفاده کند، بعداً بتواند به مشتری ثابت کتابخانه تبدیل شود.
اجرایی شدن «سند ملی ترویج خواندن» برای خودم جای سوال دارد
یکی از ماموریتهایی که برای نهاد تعریف کردید، ترویج کتاب و کتابخوانی است. سال گذشته «سند ملی ترویج خواندن» تصویب شد. پیشتر هم چنین سندی داشتیم اما معمولا این اسناد بالادستی کمتر به مرحله اجرا میرسند. از نظر شما این سند قابلیت اجرا دارد و یا لازم است بازنگری در آن صورت بگیرد؟
درخواستهایی که در این سند از دستگاههای مختلف شده، خیلی خوب است، ایدهآلترین حالتی است که میتواند وجود داشته باشد ولی مسئله این است که فعالیتهای اینچنینی به صورت دستوری انجام نمیشوند یا به صورت برگزاری چهار تا جلسه بین ۲۰ تا دستگاه.
خب سوالی که شما الان از من پرسیدید، سوال اولیه ذهن خودم هم بود که چگونه میشود سند ملی خواندن را که آیتمهای خوبی هم در آن گنجانده شده، عملیاتی کرد. از اسفندماه شروع کردیم و از گروههای مختلف استادان و کسانی که در حوزه خواندن در حوزه مطالعه فعال هستند و گروههای مختلف حالا علمی و تجربی درخواست کردیم سلسله نشستهایی برای بررسی این مسئله برگزار کنیم. من هم مثل شما، من هم دقیقا نمیدانم واقعا میتواند راه به جایی ببرد و عملیاتی شود یا اینکه نیازمند بازنگری باشد. جلسه اولیهای هم تشکیل شد، جلسات بعدی هم در راه است. جزء جاهایی است که به نظر کارشناسان و تصمیمگیری جمعی واگذار کردیم که در مورد سند ملی خواندن که سند خوبی هم هست، باید با چه رویکردی پیش برویم، آیا همان رویکردی که در سند آمده یعنی یکسری جلسات به صورت منظم با حضور دستگاههای مختلف ذیل مثلاً مدیریت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار بشود و خروجیهایی هم به صورت مکتوب به سازمانها و دستگاهها اعلام بشود یا میشود کارهای دیگری کرد که این سند را به سمت عملیاتی شدن پیش برد. این موضوع جزء مواردی اس که به صورت کارشناسی ویژه دارد بررسی میشود.
اتفاق افتاده بنا بر علاقهای به کتابی، پرسیده باشید در کتابخانه هست یا نه؟
همیشه آنقدر کتاب زیر دستم میآمده و میرفته است که اینگونه دنبال کتاب نبود. تا همین چند ماه پیش، در خانه کتاب، به کتابی نیاز داشتم، دو طبقه پایین میرفتم و برایم دسترسی ایجاد میشد. الان هم زمان زیادی نگذشته که بخواهم بگویم که نیاز خاصی داشتم و حالا به کتابخانه یا به مورد خاصی مراجعه کردم. ولی آخرین مورد در نمایشگاه قرآن، یک نفر چیزی را خواست که چون دسترسی به مخزن کتاب نداشتم، گشتیم و در یکی از کتابخانههای عمومی تهران پیدا کردیم. این اولین اتفاق بود.
در این گفتوگو که بخشهایی از آن را میتوانید در زیر ببینید، محمد خلج (دستیار دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی) و احسان تدین (مدیر روابط عمومی نهاد) آزاده نظربلند را همراهی میکردند.
انتهای پیام