«هولاین در ایران»؛ روایتی از ماجرای طراحی و احداث موزه شیشه ایران
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، هشتاد و چهارمین نشست از سلسله نشستهای مستندات یکشنبه خانه هنرمندان ایران، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ به نمایش فیلم مستند «هولاین در ایران» (۱۴۰۲) ساخته هادی آفریده اختصاص داشت و سپس نشست نقد و بررسی این اثر با حضور محمدرضا حائری، معمار و آیدین آغداشلو، نقاش برگزار شد. اجرای این برنامه بر عهده سامان بیات بود.
«هولاین در ایران»، براساس اسناد و دستنوشتهها، داستان طراحی و احداث موزه شیشه ایران توسط هانس هولاین معمار برجسته اتریشی را روایت میکند.
هادی آفریده در این نشست گفت: از همه حاضران که امروز به تماشای مستند آمدند، تشکر میکنم. چندی پیش جلسهای با آقای آغداشلو داشتم و درباره این مستند و این برنامه نیز صحبت شد و ایشان از سر لطف و محبت خودشان گفتند که علاقه مند هستند تا در این جلسه حضور پیدا کرده و نکاتی را بیان کنند.
آیدین آغداشلو در ادامه عنوان کرد: مدتهاست که از جایی بودن خوشحال نمیشوم ولی اکنون خیلی خوشحالم که اینجا هستم. شاید این اولین مرتبه باشد که ابراز تمایل کردم تا در جلسهای حضور پیدا کنم. علت این بود که فکر میکردم نسلی از میان رفته یا در حال از بین رفتن بوده و شاید خاطراتش نیز در حال از بین رفتن باشد. بنابراین وظیفه خود دانستم که اینجا حضور پیدا کنم. مستندی که دیدیم خیلی جامع و کامل موزه را تصویر کرده است. اما لازم است پیش از صحبت درباره فیلم، به بیان موضوعاتی بپردازم تا سهم خودم را ادا کرده باشم.
وی افزود: اولین نکته این بوده که این اشیا (در موزه ملی ایران) از کجا آمدهاند؟! به عنوان مثال در بخش تالار اسلامی موزه ملی ایران که نمونههای متعددی از آثار هنری ایران را در خود جمع کرده، تماما از حفاریها به دست آمده است. اما موضوعی که جالب بوده و لازم است درباره آن صحبت شود، این بوده که اشیا حاضر در موزه آبگینهها و سفالینههای ایران، هیچکدام حاصل اکتشاف یک دستگاه در ایران نیست؛ بلکه آنها اشیائی هستند که یا در خانوادهها بودند و یا در جایی پیدا شدهاند. سپس فروخته و همگی برای موزه خریداری شده و در آنجا جمع شده است. این که تمام اشیا حاضر در موزه خریداری شده باشد، کار شگفتانگیزی است. زیرا چنین اتفاقی را در ایران شاهد نبودیم.
آغداشلو ادامه داد: اما چرا این اشیا خریداری شدهاند؟! پاسخ به این سوال به فلسفه تاسیس چند موزهای مربوط میشود که در دهه ۵۰، تاسیس شدند. فکر این بود که چند موزه در محوطه عظیمی باید ساخته شود که البته هیچگاه در آن محوطه عملیاتی نشد. در آن زمان، باتوجه به مسئولیتی که در آن دوره داشتم، سعی کردم چیزهایی را عملیاتی کنم. یکی از مهمترین این موارد، همین موزهای است که فیلم آن را دیدید. موزه رضا عباسی نیز موزه دیگری است که در این راستا شکل گرفت. اسم این موزهها را نیز من پیشنهاد کردم. در واقع اشیا این موزهها نیز همگی خریداری شدهاند. خاطرم هست، مهندس محسن فروغی که بر من سمت بزرگی دارد، میگفت که اگر این موزه راه بیفتد، یک کاسه شیشهای را که متعلق به دوران هخامنشیان بوده و گل ۱۲ پر در کف آن است به آن اهدا میکنم و این کار را کرد. هانس هولاین را نیز مهندس فروغی معرفی کرده بود. لازم بود بدانیم که چطور این خانه تبدیل به موزه شده است. خاطرات من از هانس هولاین به دورهای بر میگردد که در حال ساخت موزه آبگینه بودیم. هانس هولاین با خود گروهی را آورده بود که همه در کار خود فوقالعاده بودند. در جلسهای که هانس هولاین برای ارائه طرح خود آمد، او را دیدم. ماکتی آورده بود که بسیار شگفتانگیز بود. زیرا همه جزییات در آن ساخته شده بود.
در بخش دیگری از نشست، هادی آفریده گفت: شخصی در بین ماست که در دو سه سال گذشته تلاش زیادی برای حفظ موزه انجام داده است. جناب دکتر نوید صالحوند که مدیر فعلی موزه هم هستند. از تلاشهای ایشان ممنونیم.
محمدرضا حائری در ادامه نشست بیان کرد: خوشحالم در اینجا هستم و قرار است درباره فیلم فیلمسازی صحبت کنم که با سابقه کارهای او آشنا هستم. باید به نکاتی اشاره کنم. اول اینکه ساختمان این موزه، از منظر معماری ایران در کجا قرار دارد؟ دومین نکته اینکه هر بنای خصوصی که به منفعت عموم و فرهنگی کشور تبدیل میشود، برای ما بسیار مهم است. این اتفاق در مورد این موزه افتاده است. سومین نکته خود هانس هولاین است که در دهه ۱۹۳۰ به دنیا آمده و دانشجوی دوره مدرن بوده اما اصطلاحا در دوره پست مدرن به شکوفایی رسیده است. چهارمین نکته توجه و روایت کارگردان به این موضوع است.کار آقای آفریده در این مستند خیلی مهم است.
وی افزود: در این مستند، وقتی ما این بنا را میبینیم، خیلی از همدورهایهای آقای آغداشلو میگویند که این ساختمان یک کپی از کارهایی است که در شمال شرقی ایران واقع شدهاند و چند شهر را نام میبرند. در واقع به معماری ما در اواخر دوره قاجار، به صورتی بدی نگاه میکنند که اصلا درست نیست. ما در تفکر معماری ایرانی، بنایی داریم که با عنوان کوشک از آن یاد میشود. یعنی عمارتی که در میان باغ یا حیات ساخته میشود. این ساختمان نیز یک کوشک است.
حائری در پایان یادآور شد: معمار در هر دورهای قدرت آفرینش دارد تا آن را به هر شیوهای که میخواهد بیان کند. ما در اینجا شیوه آجرسازی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره رضا شاه را میبینیم. البته شخصا تحقیقی در مورد اینکه معمار این بنا چه کسی بوده، انجام ندادم. به هر صورت فکر میکنم که این بنایی کاملا ایرانی بوده است. بنا فینفسه ارزشمند بوده و دست معماران بعدی را نیز باز گذاشته است.