واقعیت بیرونی زایندهرود زمینۀ یک رودرُمان است
این را ابراهیم دمشناس در گفتوگو با ایسنا بیان کرد که یکی از نویسندگان تأثیرگذار در سالهای اخیر بوده است. او معتقد است که «جشنوارههای دانشجویی میتوانند بسیار موثرتر از جشنوارههای مشابه باشند، چراکه هم دانشجویان در مرحلهای از زیستشان هستند که درونیات خود را در قالب هنری روی کاغذ بیاورند و هم در تماس و برخورد اساتید فن هستند که در این زمینه آنها را راهنمایی کند بهویژه اگر داوری سنجیدهای نیز در میان باشد.»
این رماننویس افزود: جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود که امروزه تاریخچهای برای خود دارد میتواند فضای جدیدی در ادبیات داستانی بهدور از مرکز باز کند تا بهدور از مکررات قلمفرسایی کنند و صفحۀ تازهای از زیست عمومی و مخاطراتِ پیش روی آن را روایت کنند.
او درخصوص راهکارها و پیشنهادهایش در توسعه و پراهمیتتر شدن رویدادهایی مانند جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود گفت: با توجه به اینکه با جشنوارهای روبهرو هستیم که در فضای علمی دانشگاه شکل میگیرد مهمترین کاری که میتوان در این زمینه انجام داد حذف جانبداریها است.
دمشناس که مجموعه داستانهای «نهست» و «اندوهان اژدر» را در کارنامۀ نویسندگی خود دارد که جایزه بهترین مجموعه داستان در چهارمین جایزه هوشنگ گلشیری را از آن خود کرده است، افزود: بسیاری از جوایز و جشنوارههای معمول در مظان ارزشهای غیرادبی و بهدور از هنر هستند که به دنبال خود عوارضی را بر نوشتن و امر واقع اعمال میکنند. جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود از آنجا که معطوف به پاسداشت طبیعت است و نفی دستبرد در سازوکار طبیعت، صرفاً ضرورت دارد که همچون جریان طبیعی رود، برای روایت و داستانگزاری و خلق ادبی در راستای پاسداشت طبیعت و رود بستری طبیعی برای آن مهیا شود و اجازه بدهد داستان طبیعت بهطور طبیعی و فارغ از روایتسازیهای معمول گفته شود.
نویسندۀ رمانهای «نامۀ نانوشته» و «آتش زندان» تصریح کرد: استقبالی که از جشنوارههای ادبی مانند جشنوارۀ دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود میشود باتوجه به اینکه مخاطبان و عاملان آن، قشر خاص دانشگاهی و نسل جدید هستند نشاندهندۀ یک پیوستگی ادبی است و نیروهای تازهنفسی به عرصۀ ادبی داستان فارسی وارد میشوند و به غنای این ادبیات و توانش میافزایند چراکه در شرایط بالقوگی ادبی قرار دارند و این امتیاز و قوت است؛ اما من میخواهم یک نگرانی را بیان کنم و بروز بدهم که اگر به راه طبیعی خودش نرود، نمیتواند بیانگر ادبیات جدیدی باشد.
او دربارۀ این نگرانی خود چنین توضیح داد: اگر آن جانبداریها که به آن اشاره کردم در میان باشد نهایتاً هر کسی سخنگوی استاد و گرایش پیشین میشود و موارد استثنا هم در لابلای مکثها و سکوتها مجال گفتگو ندارند. البته این سخن باید با جزئیات طرح میشد ولی چون موضوع آشناییست به همین اکتفا شد؛ و دیگر اینکه داستان ما داستان ما نیست به این دلیل که کمتر صدای ما از آن شنیده میشود یا راوی زندگی ما است.
دمشناس با اشاره به بخش ویژۀ جشنواره دانشجویی داستان کوتاه زایندهرود که به موضوع زایندهرود اختصاص دارد، در پاسخ به این پرسش که آیا هنر و ادبیات با پرداختن به این موضوع میتوان در احیای آن اثرگذار باشد، اظهار کرد: حقیقت این است که داستان و ادبیات نمیتواند در این زمینه کار عملیاتی انجام دهد. زمانی امام محمد غزالی نویسنده و فیلسوف بزرگ، یکی از دانشهای نویسنده و دبیر را شناختِ منابع آب برشمرده بود، به این شکل که وقتی به زمینی برسد بتواند تشخیص دهد که زیر این خاک تفته و خشک آیا آبی هست یا نه؟ نویسندۀ امروز حتی کارش نیست که با تمسک به ادبیاتِ تعلیمی نکاتی در مصرف بهینه آب بنویسد. واقعیت بیرونی که زایندهرود و حوضه آبریز آن را احاطه کرده و زیست ساکنان را دستخوش تلاطمات فراوان کرده میتواند زمینۀ یک رودرُمان باشد.
این رماننویس ادامه داد: بسیار باید از رودها، رودبارها، و رودسارهای این مرز و بوم نوشت و نوشت تا چشمی گشوده شود که ما با آبمان چه کردیم! آبی که در این جغرافیا قیمتیتر از گوهر است. برگزاری این جشنواره همواره ضروری است و در راستای آگاهیبخشی مردم و نسل جدید اهمیت فراوان دارد. ما آب را از دست دادهایم، زنگ خطر در مورد خاک هم به صدا درآمده و فرسایش این خاک خوب، و فرونشست زمین هم نمایش تراژیک خود را آغازیده است.
او تأکید کرد: احیای این خاک و آب پیش از هرچیز نیاز به دگرگونیهای بسیار در زیست و سبک زیست ما دارد، پیش از آنکه طبیعت با قوه قهریه خود ما را به آن وادارد. کاری که ادبیات میتواند بکند اگر وقعی به آن بگذاریم، پیشآگاهی و روشنگری در بستری واقعنما و همراه کردن انسان با طبیعت است.
انتهای پیام