کنشگری دختر قهرمان ایرانی در یکقصه کمیک
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: داستان «روشنک، کمان خورشید» نوشته ماهمنیر داستانپور که در ژانر ابرقهرمانی توسط انتشارات کمیکا چاپ شده، در روستای میدیا آغاز میشود؛ جایی که مردم آن تحت سلطهی حاکم ستمگری به نام ملکه الیز زندگی میکنند. ملکهای که با استفاده از جادوی سیاه، قدرت مطلق را بهدست آورده و از هیچ ظلم و ستمی بر اهالی روستا دریغ نمیکند. او با تحمیل خراجهای سنگین و وادار کردن مردم به کار بر روی زمینهای کشاورزی خود، زندگی آنها را به بردگی تبدیل کرده است. فضای حاکم بر روستا تیره و تاریک است و همه بهنوعی تحت فشار قرار دارند، اما سکوت و ترس، آنان را از هرگونه اعتراض باز میدارد.
در اینداستان خانوادهای به نام رادمهر زندگی میکند که از سرشناسترین خانوادههای روستا است. اما حتی آنها نیز از ظلم ملکه در امان نیستند. رادمهر و خانوادهاش مجبورند مانند بقیه اهالی روستا، در برابر خواستههای ظالمانه ملکه سر تعظیم فرود آورند. در این میان، تنها کسی که حاضر به پذیرش این وضعیت نیست، دختر بزرگ خانواده، شیرین است.
شیرین، شخصیت اصلی کتاب پیشرو، دختری شجاع و مستقل است که از کودکی شاهد ظلمهای بیپایان ملکه بوده و بیش از همه، از سکوت پدر و دیگر مردان روستا به ستوه آمده است. او نمیتواند بپذیرد اهالی روستا بدون هیچ مقاومتی، در برابر بیعدالتیها تسلیم شوند. شیرین با قلبی پر از خشم و ارادهای محکم، تصمیم میگیرد که خلاف دیگران، به مبارزه برخیزد. شیرین به این باور رسیده که تنها راه رهایی از ظلم ملکه الیز، قیام در برابر اوست. اما میداند برای موفقیت در این راه، نیاز به یارانی دارد که در این مبارزه همراهش باشند. بنابراین، شروع به جذب دختران روستا و آنها را تشویق میکند علیه ملکه و تورسانهای ترسناکش، که نگهبانان وفادار ملکه هستند، قیام کنند.
ایمان در مقابل جادو؛ مبارزهای نمادین برای آزادی
یکی از نکات داستان «کمان خورشید» تقابل جادوی سیاه ملکه با ایمان و اراده انسانی شیرین است. ملکه الیز با استفاده از قدرتهای ماورایی و جادوی سیاه، بر روستاییان سلطه پیدا کرده و هرکس برابر او قد علم کند، با عواقب سنگینی مواجه میشود. اما شیرین بهعنوان دختری شجاع و مستقل، ایمان دارد که حتی در برابر قدرتمندترین جادوها نیز میتوان ایستادگی کرد.
او تلاش میکند به دختران روستا بیاموزد تنها با اتحاد و همبستگی، میتوان به مبارزه با ظلم پرداخت و حتی در برابر قدرتی مانند جادوی ملکه الیز، پیروز شد. اینپیام که ایمان به هدف و همبستگی میان افراد میتواند بر هر قدرت ظاهری غلبه کند، یکی از پیامهای اینداستان است.
در این داستان، تورسانها بهعنوان نگهبانان وفادار ملکه الیز، نقش دارند. آنها موجوداتی ترسناک و مرموز هستند که با استفاده از جادو، هر کسی را که به ملکه نزدیک شود، از بین میبرند. شیرین و یارانش در مسیر مبارزه با ملکه، ناگزیر با این موجودات وحشتناک روبهرو میشوند و برای غلبه بر آنها، نهتنها به شجاعت، بلکه به هوشمندی و استراتژی نیاز دارند.
نویسنده با خلق تورسانها بهعنوان موانع و چالشهایی در مسیر قهرمانان داستان، دست به فضاسازی زده است. هر بار که شیرین و دوستانش به موفقیتی دست مییابند، چالش جدیدی در برابرشان ظاهر میشود که آنها را مجبور میکند دست به نوآوری بزنند.
ماهمنیر داستانپور همچنین در قصه خود، بر نقش زنان در مبارزه با ظلم و استبداد اشاره دارد. شیرین بهعنوان رهبری جوان و الهامبخش، دختران روستا را به مبارزه دعوت میکند و نشان میدهد قدرت و شجاعت، جنسیت نمیشناسد.