ترورهای کور منافقین در بابل، منجر به متلاشی شدن تیمهای تروریستی شد
سازمان منافقین که اعلام جنگ مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی در آخرین روزهای خرداد سال ۱۳۶۰ را رسما در دستور کار خود قرار داده بود، با سلاحهایی که در جریان پیروزی انقلاب از پادگانها به دست آورده بودند، در سراسر کشور اقدام به تشکیل تیمهای ترور و خانههای تیمی کرد.
جنبش سازمان مجاهدین با انتشار اطلاعیۀ سیاسی نظامی خود در روز ۲۸ خرداد ۱۳۶۰ علت جنگ داخلی را به بهانۀ حملۀ نیروهای مسلح نظام در سه شنبه شب ۲۶ خرداد، به خانۀ پدری «مهدی ابریشم چی» از اعضای این سازمان اعلام کرد.
منافقین با همکاری سایر نیروهای ملی، چپ و کمونیستی در تهران با حمله به مردم عادی اعلام جنگ رسمی خود را علنی کرد. این حملات خشونت آمیز دهها شهید و مجروح در پی داشت.
به نوشتۀ مطبوعات تهران در روز یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی با انتقاد از بنی صدر، او را مسئول تجهیز گروهکها خواند. سپاه و کمیته انقلاب اسلامی هم با اخطار شدید به آشوبگران و محاربین اعلام کردند از این پس با گروههای محارب برخورد قاطع و اسلامی خواهند کرد. در همین روز در مجلس اعلام شد؛ رای به عدم کفایت سیاسی «بنیصدر»( رئیس جمهور وقت)، در حقیقت شکست سیاسی آمریکا در ایران است.
دادستانی کل انقلاب نیز با صدور اطلاعیه مهمی اعلام کرد؛ دادسراها و دادگاههای انقلاب با کمال قدرت در مقابل توطئههای منافقین برخورد کنند.
روزنامۀ اطلاعات در روز یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ نوشت: آشوبهای مسلحانۀ (روز شنبه ۳۰ خرداد) جبهه متحد ضد انقلاب، سلطنت طلبان، جنبش ملی مجاهدین خلق و پیکاریها، چندین کشته و مجروح به جای گذاشت.
در استان مازندران و شهرستان بابل نیز شاهد تشکیل خانههای تیمی منافقین بودیم، که در دستههای چند نفره با موتور و خودروهای مسروقه اقدام به ترور افراد مذهبی میکردند. بیشترِ این خانههای تیمی و افراد مسلح توسط مردم شناسایی و به نیروهای کمیته و سپاه پاسداران معرفی و متلاشی شده، و برخی دیگر نیز در جریان عملیات، کشته یا دستگیر میشدند.
آنچه که در نابودی این توطئهها و متوقف کردن ترورها مهم بود، نقش بارز و همکاری مستمر مردم با نیروهای کمیته و سپاه بود. دادستانی بابل نیز از صاحبخانهها خواسته بود در اجاره دادن خانههای خود به افراد دقت کنند، و مراتب مشکوک را به دادسرای انقلاب اطلاع دهند.
در جنگهای تروریستی شهری و جنگلهای مازندران بیش از ۱۴۳ نفر شهید شدند که در شهرستان بابل نیز ۲۱ تن از شهیدان ترور بودند. شهیدانی که با نثار خون پاکشان آرامش و امنیت را برای جامعه به ارمغان آوردند.
در پی بروز حوادثی که منجر به تشنج و درگیری بین مردم و هواداران سازمانی گروهکها از سال ۱۳۵۹ به تدریج در مازندران و بابل میشد، و موجب نارضایتی شدید مردم از سلب آسایش در شهر توسط اعضای این سازمانها و درگیری در محلات و خیابانهای شهر شده بود، مردم خواستار برخورد با عوامل خاطی و برهم زنندگان نظم شهر شدند.
همچنین دادسرای انقلاب اسلامی بابل، روز یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۶۰، در اطلاعیهای اعلام کرد؛ پیرو درخواست و ارسال نامهای با امضاهای فراوان از سوی اهالی محله و خیابان چهارشنبه پیش در مورد تغییر نام خیابان و میدان مجاهدین این شهر (که شورای شهر بابل در سال ۱۳۵۸ نام گذاری کرده بود)، شورای نام گذاری شهر بابل، خیابان مجاهدین از سه راه سنگ پل تا میدان کیاکلا را به «خیابان شهید بزاز» و میدان مجاهدین را به «میدان شهید بزاز» تغییر نام داده است.
روحانی شهید «ابوالقاسم بزاز» عضو واحد عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران بابل بود، که با اعزام به سنندج، در سال ۱۳۵۹ مسئول واحد فرهنگی سپاه پاسداران سنندج شد. وی در روز شنبه ۱۰ خرداد همان سال، توسط عناصر کومله و حزب دمکرات کردستان با انفجار بمب در سنندج به شهادت رسیده بود.
پیکر این شهید صبح روز دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۵۹ با شکوه فراوان در خیابانهای بابل تشییع شد و در حالی که مردم شعار میدادند؛ «عزا عزاست امروز خمینی بت شکن صاحب عزاست امروز»، «سلام بر شهیدان، شهیدان کردستان»، «دموکرات فدایی منافق در به درت میکنیم»، «تجزیۀ کردستان توطئۀ آمریکاست»، «ای پاسدار قرآن خدا نگهدار تو»، «پاسدار ارتشی حمایتت میکنیم»، راهی آرامگاه معتمدی شدند و در مراسم ویژهای پیکر این شهید روحانی در این آرامگاه به خاک سپرده شد.
حجت الاسلام حجت الله توحیدی یکی از وعاظ بابل در حالی که با اتومبیل لادای قرمز رنگ از امیرکلا به سمت بابل در حرکت بود، ساعت ۳ و ۳۰ دقیقۀ بعدازظهر شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۶۰ در نزدیکی دانشکدۀ فنی بابل واقع در خیابان شریعتی از سوی ۳ تن از سرنشینان مسلح اتومیبل پیکان سفید رنگ مسروقه، که ساعتی قبل از آن، در همان محل سرقت شده بود، مورد تعقیب و سوء قصد قرار میگیرد و با شلیک اسلحۀ یوزی تروریست به شهادت میرسد.
پیکر شهید توحیدی با اعلام عزای عمومی در شهر و مراسم تشییع با شکوه با حضور آیت الله هادی روحانی نمایندۀ ولی فقیه در مازندران و امام جمعه وقت بابل، استاندار مازندران و مسئولان محلی در روز یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۶۰ در روستای زادگاهش (درزی کلا شیخ) به خاک سپرده شد.
یکی دیگر از روحانیان مبارزی که در سال ۱۳۶۰ در اوج ترورها، توسط منافقین به شهادت رسید، شیخ عباس مهدی پناه (نجاریان) یکی از اعضای فدائیان اسلام در بابلسر بود، که ساعت ۳ بعدازظهر جمعه ۶ شهریور ۱۳۶۰، چند تروریست مسلح در محلۀ قاضی محله بابلسر با مراجعه به منزل وی، یک تروریست مقابل ورودی منزل با سلاح کلت تعداد ۴ گلوله به سمت مرحوم نجاریان شلیک میکند. وی از ناحیه سر و ران پا مورد اصابت گلوله قرار میگیرد که پس از انتقال به بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل به فیض شهادت نائل میآید.
پیکر روحانی شهید نجاریان پس از تشییع با شکوه در بابل، در زادگاهش (روستای درزی کلا شیخ) خاکسپاری شد. شیخ عباس نجاریان پیش از شهادت چند ماه به همراه عدهای از فداییان اسلام در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در منطقۀ آبادان شرکت داشت.
در حوادث سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ و دوران پس از آن که درگیریهای هواداران و بعد جنگ شهری و ترور نیروهای انقلابی و مردم عادی در بابل جریان داشت، سرانجام با رشادتهای مردم انقلابی، نیروهای کمیته و سپاه، تروهای کور گروهگها و منافقین کاهش یافت و زمینه ساز آسایش و امنیت مردم در جامعه شد.
اسامی ۲۱ تن از شهدای ترور در بابل، که در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۵، در این شهر یا در ماموریتها در سایر مناطق کشور به شهادت رسیدهاند، شامل شهدای گرانقدر؛ ابوالقاسم بزاز، حسین اصفهانی، میر رحیم طاهری، یحیی کاظمی، حجت الله توحیدی، قربان بابایی، عباس مهدی پناه (نجاریان)، محمد محسن پور، علی برزگر، جواد شعبان زاده، رحیم عزیز زاده، ابراهیم نورانیان، خلیل قربانیان، ربابه رستمی، خیرالله خیری، محمد تقی گرائیلی، سیدحسن موسوی، حسین نوایی، احمد کردبچه، محمدحسن سالاری و دانش خجیر که ۱۵ شهیدِ متولدِ بابل هستند که در این شهرستان تدفین شدهاند، و ۶ شهید دیگر که در ماموریت از بابل، و متولد سایر شهرها بودهاند، در محل شهرستانهای زادگاهشان، خاکسپاری شدند.
محل شهادت: شهید بزار در سنندج، شهدا: اصفهانی، طاهری، کاظمی، توحیدی، بابایی، محسن پور، برزگر، شعبان زاده، نورانیان، قربانیان، خیری، سالاری و خجیر در بابل، نجاریان در بابلسر، عزیززاده و گرائیلی در آمل، رستمی در چابهار، موسوی، نوایی و کردبچه در اطراف گلستان.
گردآوری از صمد صالح طبری
انتهای پیام